- نسترن، نسترن سلام.
- سلام حالت چطوره خوبی؟
- ممنون راستی تو جزوه عربی منو دیروز بر نداشتی؟
- نه، بازم جاگذاشتی؟
نسترن یکی از دوستان خوب من بود، دختری پر انرژی و زرنگ. او مرا به کلاس برد و رو به همکلاسیهایمان گفت: بچهها شما جزوه عربی پیدا نکردین؟
صدای یکی از پسرهای کلاس به گوشم رسید که گفت: بازم؟! عصبانی شده بودم چون بعد از ...
زنگ به صدا در آمد. ایمان در را باز کرد، با ورود خواهرهایم خانه پر از غوغا شد. سعید شوهر مهتاب کارمند بود، مرد خوب و سر به راهی که زن و فرزندش را دوست داشت و برای خوشبختی آن ها دائم در تکاپو بود. خانه اجارهای آنها از ما فاصله زیادی داشت و فقط هفتهای یک بار همدیگر را میدیدیم. نه ما خودرو داشتیم نه آنها برای همین گاهی اوقات ...
دلم نمیخواست از رختخواب جدا شوم ... خانواده آقای محمودی هم میان ...
ازجا پریدم وتازه یادم آمد که روپوشم را هنوز درنیاورده ام. ساعت 4 بعداظهر بود. مادرم لبخندی زد و گفت: چیه همین که اسم محمودی میاد خواب از سرت میپره. دستپاچه شده بودم: نه، خب خیلی وقته خوابیدم. مادرم لبخندی زد و گفت: آره جون خودت.
سپس از اتاق بیرون رفت. لباسم راعوض ...
با آنکه فاصله خانهام با دانشگاه زیاد نیست، اما هر روز به خاطرترافیک سنگین خیابانها به جای نیم ساعت یک ساعت طول میکشید تا به مقصد میرسیدم، کلافه میشدم، گاهی با وجود خستگی زیادم به دلیل ترافیک وحشتناک خیابان پیاده باز میگشتم و از فرط خستگی آن روز را تا عصر میخوابیدم. امروزیکی از همان روزها بود. تازه به خانه ...
آیا می توان استرس را برای همیشه از زندگی خود بیرون کنیم؟ آیا وجود استرس اثرات مفیدی بر روند زندگی ما می گذارد؟ استرس را چگونه می توانیم مدیریت کنیم؟
استرس یک فشار روانی است که از تحمل فرد فراتر است. هنگامی که نتوانیم با فشارهای کوچک در زندگی کنار بیاییم دچار استرس می شویم. عوامل ایجاد استرس در افراد مختلف متفاوت استست و ممکن است ...