امروز جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دسته بندی سایت
برچسب های مهم
پیوند ها
البته یه هفته بعد اینکه فهمیدم باردارم تا امروز که هفته نهمشه همش مریضی و احساسهای ناخوشایند ول کنم نبوده، دیگه کم کم به ضعف بدنیم دارم شک میکنم...
گاهی از خودم میپرسم واقعا وجود یک بچه ارزش این همه اذیت و آزار و داره؟!
جواب همین سوالو چند روز پیش که نگران سقط بودم و آرزو میکردم علایم ناخوشایند بارداری کماکان وجود داشته باشه رو به خودم دادم. یا لحظه ای که برای اولین بار صدای قلبش رو برای چند ثانیه شنیدم و صورت همسرم رو نگاه کردم. نمیدونم چه لذتی داشت که برای یک آن همه ناخوشی ها به خوشی تبدیل شد.
آدم خیلی موجود عجیبیه و زن موجود شگفت انگیزیه...
در این آموزش با سیستم همکاری در فروش سبز گستر به عنوان راهی مطمئن برای کسب درآمد واقعی از اینترنت آشنا می شویم.
بطور خلاصه در این روش کسب درآمد، شما تبلیغات محصولات موجود در سیستم همکاری در فروش را در رسانهی خود (سایت یا برنامه موبایل و یا …) قرار میدهید. هر موقع مشتری از طریق تبلیغات شما خریدی انجام داد، درصدی از قیمت آن محصول به حساب شما واریز میشود. پس شما در هیچ کار دیگری مانند ارسال سفارش، ارتباط تلفنی با مشتری و یا خدمات پس از فروش درگیر نخواهید شد و به راحتی کسب درآمدخواهید کرد.
سبز گستر یک سیستم همکاری در فروش است که صدها فروشگاه اینترنتی به آن متصل هستند و از خدمات آن بهره می گیرند.
سیستم همکاری در فروش سبز گستر متعلق به شرکت پردیس رایانه ایرانیان به شماره ثبت ۳۴۵۴۳ می باشد که با همکاری و مشارکت شرکت پست جمهوری اسلامی ایران راهبری و اداره می شود.
سیستم سبز گستر با توجه به محصولات متنوع و با کیفیتی که برای فروش ارائه نموده است و امکانات و پورسانت مناسبی که در اختیار بازاریابان قرار داده است، شرایط بسیار مساعدی را برای کسب درآمد واقعی از اینترنت فراهم کرده است. در ادامه با مهم ترین امکانات و ویژگی های این سیستم آشنا خواهیم شد.
برای عضویت در سیستم همکاری در فروش سبز گستر ، ابتدا بر روی بنر زیر کلیک نمایید. سپس از منوی فوقانی گزینه “ثبت نام” را کلیک کنید. حال فرم را تکمیل نمایید و بر روی دکمه “ثبت نام” کلیک کنید.
در نهایت با مراجعه به ایمیل خود، حساب کاربریتان را فعال نمایید.
در ابتدای کار شما باید یک فروشگاه اختصاصی برای خودتان ایجاد کنید. برای ثبت فروشگاه به بخش “فروشگاه ساز” مراجعه و بر روی گزینه “فروشگاه جدید” کلیک کنید. پس از انجام تنظیمات و ساختن فروشگاه جدید، با مراجعه به بخش “محصولات” و استفاده از گزینه “دریافت کد”، می توانید کدهای تبلیغاتی محصولات را دریافت نمایید و در بسترهایی مانند شبکه های اجتماعی ، وبلاگ و یا وب سایت ، قرار دهید و به جذب مشتری برای فروشگاه و محصولات خود بپردازید.
بسته به نوع تبلیغاتی که می خواهید انجام بدهید می توانید از روش فروش پیامکی و یا از طریق ربات تلگرام هم استفاده کنید. بابت فعال کردن فروش پیامکی، باید در داشبورد، بر روی “فعال کردن سفارشات پیامکی” کلیک کرده تا کد اختصاصی پیامکی برای شما ایجاد شده و از این پس بتوانید از کد اختصاصی خودتان برای تبلیغات استفاده کنید. همچنین جهت فعال سازی ربات تلگرام (برای دریافت تبلیغ محصولات سیستم) باید به بخش “سفارشات تلگرام” مراجعه نمایید.
در سیستم همکاری در فروش سبز گستر امکانی تعریف شده که مشتری می تواند برای خرید هر یک از محصولات، با ارسال پیامک درخواست خودش رو ثبت کند. پس از آن، اپراتورهای سبزگستر با مشتری تماس گرفته و آدرس و مشخصات مشتری گرفته شده و سفارش ثبت می شود.
حداقل مبلغ قابل برداشت ۱۵۰۰۰ تومان می باشد که می توانید پس از رسیدن به این مقدار، هر زمانی که دوست داشتید درخواست واریز خود را ثبت کنید.
در سیستم همکاری در فروش سبزگستر به ۲ شکل دستی و اتوماتیک می توانید در خواست واریز را ثبت کنید.
به صورت دستی: شما می توانید به بخش مالی مراجعه کرده و درخواست واریز خود را ثبت کنید.
به صورت اتوماتیک: می توانید به بخش تنظیمات پنل کاربری مراجعه کنید و مبلغی را به عنوان درخواست واریز ثبت کنید. زمانی که پورسانت شما به مبلغ اعلامی رسید، به صورت اتوماتیک درخواست واریزی شما برای سبز گستر ثبت می شود و کارمندان بخش مالی پورسانت شما را واریز خواهند کرد.
در سیستم سبزگستر سطوح مختلفی ایجاد شده است. کاربری که تازه عضو سیستم شده، به عنوان کاربر عادی در سیستم شناخته می شود و بابت سفارشات برگشتی فقط ۳۰ درصد از هزینه ارسال این سفارشات از وی کسر می گردد. حال اگر کاربر به سطوح بالاتر برسد، مثلا یک ستاره یا دوستاره شود، این درصد کاهش پیدا می کند و اگر کاربر به سطح الماس برسد، بابت سفارش برگشتی هیچ هزینه ای از وی کسر نمی گردد.
تذکر: سطح کاربری شما به میزان فروش شما بستگی دارد. یعنی هرچقدر میزان کل فروش شما بیشتر شود، سطح کاربری شما نیز ازتقا خواهد یافت و از مزایای آن برخوردار خواهید شد.
بیشترین فروش های صورت گرفته توسط بازاریابان، به ترتیب از طریق لینک هایی است که بازاریاب ها در وب سایت ها، وبلاگ های شخصی،شبکه های پرطرفدار اجتماعی و سایت های درج آگهی قرار داده اند.
بنابراین بازاریابان گرامی، ساختن وبسایت یا وبلاگ را فراموش نکنید و سعی کنید با تولید محتوای با کیفیت و به روز نگه داشتن وبلاگ خود هر روز بر تعداد بازدیدکنندگان خود بیافزایید.
اگر هنوز وبلاگ یا سایت ندارید و برای ساخت آن نیاز به راهنمایی دارید، می توانید به آموزش های ساخت وبلاگ و سایت که توسط میلیونر باش برای شما آماده شده است مراجعه فرمایید. از شبکه های اجتماعی نیز غافل نشوید.
در زمان ثبت محصول در وبلاگ خود، سعی کنید عنوان مناسب و کاربرپسندی برای محصول انتخاب کنید. همچنین به شرح محصول در سبز گستراکتفا نکنید و خودتان مناسب ترین عنوان و بهترین توضیحات را برای محصول بنویسید و فراموش نکنید که برای موفقیت در این کار باید صبر و پشتکار داشته باشید.
سیستم های همکاری در فروش ، بنا بر سیاست هایی که در پیش می گیرند، بستری را برای شما فراهم می سازند تا با فروش کالاهای خود و یا بازاریابی برای کالاهای موجود، به کسب درامد از اینترنت بپردازید.
در این سیستمها، شما برای فروش کالای خود می توانید درصدی را برای بازاریابان تعیین کنید و با استفاده از فعالیت هایی که آن ها انجام می دهند، فروش خود را افزایش دهید. همچنین اگر کالایی برای عرضه ندارید می توانید برای کالاهای دیگران، بازاریابی انجام دهید و مطابق با درصدی که برای بازاریابی کالاهای مختلف تعیین شده، پورسانت خود را دریافت نمایید.
به طور کلی نحوهی فعالیت در سیستم های همکاری در فروش بدین شکل است که شما به صورت رایگان در این سیستم ها ثبت نام می کنید و فروشگاهی را دریافت می نمایید. سپس با قرار دادن لینک فروشگاه و یا محصولاتی که مد نظر دارید در سایت، وبلاگ و یا شبکه های اجتماعی خود به جذب مشتری خواهید پرداخت.
در نهایت به ازای هر خریدی که از طریق لینک شما انجام شود، به صورت اتوماتیک توسط سیستم، پورسانت شما به حساب کاربری شما واریز می شود و در بازه های زمانی مشخص تسویه حساب انجام می گیرد.
در حال حاضر از بین تمام سیستم های همکاری در فروش، تنها سیستم های زیر، در مانیتورینگ میلیونر باش موفق و درخشان عمل کرده اند. این لیست بطور مداوم، آپدیت می شود.
با کلیک بر روی نام هر یک از سیستم های زیر می توانید به آموزش مربوط به آن سایت مراجعه کنید و به صورت دقیق و با جزئیات با نحوه ثبت نام، فعالیت و کسب درآمد مطلوب از آن سیستم آشنا شوید.
سیستم میهن استور
سیستم پایگان
سیستم سبز گستر
سیستم فروتل
سیستم مسبی
سیستم ایران مارکت سنتر
سیستم بیزنا
به عنوان نمونه در زیر سیستم همکاری در فروش دایان را بررسی خواهیم کرد.
بطور خلاصه در این روش کسب درآمد، شما تبلیغات محصولات موجود در سیستم همکاری در فروش را در رسانهی خود (سایت یا برنامه موبایل و یا …) قرار میدهید. هر موقع مشتری از طریق تبلیغات شما خریدی انجام داد، درصدی از قیمت آن محصول به حساب شما واریز میشود. پس شما در هیچ کار دیگری مانند ارسال سفارش، ارتباط تلفنی با مشتری و یا خدمات پس از فروش درگیر نخواهید شد و به راحتی کسب درآمدخواهید کرد.
در این روش، هیچ محدودیت و سقفی برای درآمد وجود ندارد و هرچقدر بتوانید در تبلیغات و بازاریابی موفق تر عمل کنید، به همان میزان درآمد شما نیز افزایش خواهد یافت.
دایان یک سیستم همکاری در فروش است که صدها فروشگاه اینترنتی به آن متصل هستند و از خدمات آن بهره می گیرند. فروشگاه اصلی این سیستم، دایان شاپ ( DayanShop ) نام دارد.
سیستم همکاری در فروش دایان فعالیت خود را از سال ۱۳۸۵ با نام ایرنا شاپ آغاز نمود و در سال ۱۳۸۸ نام خود را به دایان تغییر داد و از آن زمان تا کنون سابقه و عملکرد مثبتی از خود برجای گذاشته است.
سیستم دایان برای بهبود و افزایش کسب درآمد شما، در فضای مجازی ایجاد شده است. شما اگر یک وبسایت یا یک شبکه اجتماعی پر مخاطب داشته باشید، می توانید از آن به درآمد عالی برسید. دایان شما را در فروش محصولاتش شریک کرده و باعث می شود به مخاطبان خود محصولات مناسب و با کیفیت ارائه دهید.
برای عضویت در سیستم همکاری در فروش دایان ، ابتدا بر روی دکمه زیر کلیک نمایید. سپس فرم را تکمیل کنید و بر روی دکمه “ثبت نام” کلیک نمایید.
حال با استفاده از گزینه “ورود به پنل همکاری” و وارد نمودن ایمیل و رمز عبور، وارد پنل کاربری خود شوید.
پس از ثبت نام و ورود به پنل کاربری، در اولین قدم شما باید یک فروشگاه اختصاصی برای خودتان ایجاد کنید. برای ثبت فروشگاه به بخش “فروشگاه ها” مراجعه و بر روی گزینه “ایجاد فروشگاه جدید” کلیک کنید. پس از انجام تنظیمات و ساختن فروشگاه جدید، با مراجعه به بخش “محصولات” و استفاده از گزینه “لینک” یا “لینک خرید” می توانید کدهای تبلیغاتی محصولات را دریافت نمایید و در بسترهایی مانند شبکه های اجتماعی ، وبلاگ و یا وب سایت ، قرار دهید و به جذب مشتری برای فروشگاه و محصولات خود بپردازید.
بسته به نوع تبلیغاتی که می خواهید انجام دهید می توانید از کد های فروش پیامکی، تلگرامی و یا اینستاگرامی استفاده نمایید. برای دریافت این کدها، باید در داشبورد، بر روی منوی “بنر و تبلیغات” کلیک کنید تا با وارد کردن کد محصول مورد نظر، کدهای اختصاصی فروش پیامکی، تلگرامی و اینستاگرامی را دریافت کنید.
شما می توانید با وارد کردن عبارتی قبل از دامنه اصلی dayanshop.com فروشگاه اختصاصی خود را به صورت رایگان ایجاد کنید. برای مثال با وارد کردن عبارت tehran به جای subdomain می توانید فروشگاه اختصاصی خود به آدرس tehran.dayanshop.com را بسازید.
بعد از خرید دامنه از سایت های فروش دامنه، DNS های آن را به دو آدرس زیر تغییر دهید:
ns1.dayanshop.biz
ns2.dayanshop.biz
با گذشت ۲۴ تا ۴۸ ساعت فروشگاه شما ایجاد و قابل نمایش خواهد شد.
در سیستم همکاری در فروش دایان امکانی تعریف شده که مشتری می تواند برای خرید هر یک از محصولات، با ارسال پیامک درخواست خودش رو ثبت کند. پس از آن، اپراتورهای دایان با مشتری تماس گرفته و آدرس و مشخصات مشتری گرفته شده و سفارش ثبت می شود.
در این شیوه به ازای هر کد همکاری و کد محصول یک عدد توسط سیستم اختصاص داده می شود. مشتری با ارسال آن عدد به سامانه پیامکی دایان درخواست خرید محصول خود را ثبت می کند. عدد ارسال شده مشتری، توسط سامانه در پنل همکاری که آن کد برای آن ساخته شده قرار خواهد گرفت. سامانه های پیامکی دایان ۱۰۰۰۸۱ و ۱۰۰۰۱۰۰۰۴۵ می باشند.
برای دریافت کد پیامکی هر محصول که مختص کد همکاری شما باشد می توانید از بخش بنر و تبلیغات پنل همکاری استفاده نمایید.
حداقل مبلغ برای ثبت درخواست واریزی ۲۰ هزار تومان و حداقل تعداد سفارش ۵ عدد می باشد.
همچنین در یک درخواست واریزی، نسبت پورسانت زیرمجموعه های شما به پورسانت فروش شما نباید بیشتر از ۶ به ۴ باشد. یعنی از کل درآمد، حداکثر ۶۰ درصد مبلغ، باید مربوط به درآمد شما از زیرمجموعه ها باشد و حداقل ۴۰ درصد مبلغ نیز مربوط به پورسانت فروش محصولات توسط خود شما باشد.
با رعایت موارد فوق، می توانید در هر زمان از شبانه روز درخواست واریزی خود را ثبت نموده تا در ۲۴ ساعت کاری واریزی شما انجام گردد.
برای زیر مجموعه گیری باید در لینک زیر به جای کد ۵، کد همکاری خود را وارد نمایید و سپس این لینک را در سایت، وبلاگ و شبکه های اجتماعی قرار دهید. هر کسی که از طریق این لینک عضو سیستم همکاری در فروش دایان شود، زیرمجموعه شما خواهد بود.
www.hamkar.org/SignUp.aspx?ParentId=5
برای مشاهده کد همکاری خود، از نوار ابزار فوقانی پنل، بر روی نام و نام خانوادگی خود کلیک نمایید.
بیشترین فروش های صورت گرفته توسط بازاریابان، به ترتیب از طریق لینک هایی است که بازاریاب ها در وب سایت ها، وبلاگ های شخصی،شبکه های پرطرفدار اجتماعی و سایت های درج آگهی قرار داده اند.
بنابراین بازاریابان گرامی، ساختن وبسایت یا وبلاگ را فراموش نکنید و سعی کنید با تولید محتوای با کیفیت و به روز نگه داشتن وبلاگ خود هر روز بر تعداد بازدیدکنندگان خود بیافزایید.
در زمان ثبت محصول در وبلاگ خود، سعی کنید عنوان مناسب و کاربرپسندی برای محصول انتخاب کنید. همچنین به شرح محصول در دایان شاپ اکتفا نکنید و خودتان مناسب ترین عنوان و بهترین توضیحات را برای محصول بنویسید و فراموش نکنید که برای موفقیت در این کار باید صبر و پشتکار داشته باشید.
- برای راه اندازی کسب و کار اینترنتی، فروش محصولات و یا فایل در فضای مجازی است. اما شما لازم نیست که حتما فایل یا محصولی برای فروش داشته باشید. فروشگاه های بسیار زیادی هستند که برای به فروش رسیدن محصولاتشان پورسانت های قابل توجهی به بازاریابان می پردازند. بنابراین کار شما ایجاد یک فروشگاه بدون خرید دامنه و هاست و بصورت کاملا رایگان و فروش محصولات فروشگاه های معتبر و بزرگی که بازاریابان زیادی دارد است. من در لینک های زیر آدرس سایت های معتبری که بصورت منظم دستمزدهای بازاریابان را می پردازد به شما معرفی می کنم. لازم به ذکر است که اگر به بازاریابی وارد باشید و یا دوستان زیادی داشته باشید این کار می تواند میلیون ها تومان برایتان درآمد ایجاد کند.
شما با ثبت نام در این سایت ها و استفاده از راهنمایی هایی که درون خود سایت هست یاد می گیرید چگونه فروشگاهتان را بسازید، چگونه در وبلاگ و یا سایت خودتان از بنرها و لینک های آماده استفاده کنید و محصولات را به فروش برسانید، پس تنها کاری که باید بکنید ثبت نام در لینک هایی است که در زیر برایتان گذاشته ام:
1- ساخت نقشه سایت با Google XML Sitemaps
توسط این افزونه می توانید نقشه سایت تان را با فرمت XML ایجاد کنید و با معرفی آن به موتورهای جستجو میزان بازدید سایت و همچنین سرعت شناسایی مطالب تان را در آن ها افزایش دهید . افزونه Google XML Sitemaps یکی از محبوب ترین افزونه های مخزن وردپرس می باشد که روی اکثر سایت های وردپرسی نصب شده است .
یکی از مشهور ترین و سرشناس ترین فرم سازها، فرم ساز ۷ می باشد. شما با این فرم ساز میتونید به ساخت فرم های ساده ای بپردازید. البته برای سایت های ساده کاربر خوبی داره. بعد از نصب افزونه قسمتی با عنوان تماس یا فرم تماس در پسخوان به وجود میاد، که با کلیک بر روی اون میتونید فرم خودتون رو به هر شیوه ای که دوست دارید و هر امکاناتی که میخواهید اضافه کرده و بعد از ذخیره به شما شورت کدی رو میده که در هر جای قالب بذارید، فرم رو به شما نشون میده! همچنین میتونید از قسمت برگه ها نیز به عنوان برگه ای جدا مثلا به عنوان تماس با ما انتخابش کنید.
افزونه ی w3 total cache برای افزایش سرعت سایت می باشد که سبب افزایش سرعت لود سایت می شود , حتما این موضوع را می دانید که سرعت اینترنت برخی از از کاربران و بازدیدکنندگان سایتتان پایین می باشد و آنها قادر به بازدید سایت شما نیستند و امکان کمی دارد که مجددا برای دیدن سایت شما برگردد و شما این بازدیدکنندگان را از دست می دهید و همچنین یکی از روش های موتور جست و جوگر گوگل ارزش زیاد به سرعت لود سایت می باشد و از این روش هم نیز سایت ها را رتبه بندی می کند . شما می توانید با افزونه ی w3 total cache سرعت لود سایت خود را تا حد ممکن افزایش دهید.
سئوی سایت ها همواره یکی از مهمترین نکات قابل توجه پس از راه اندازی بوده و هست. به همین دلیل در سایت های وردپرسی هم شاهد این موضوع هستیم که وبمستران توجه ویژه ای به بحث سئوی وردپرس داشته باشند. برای سئوی سایت های وردپرسی افزونه های متعددی وجود دارد که در بین تمامی آن ها دو افزونه ی Yoast SEO و all in one pack مشهور تر هستند و شما می توانید در کنار رعایت سایر نکات به آن ها نیز توجه کرده و از آن ها استفاده کنید.
افزونه ای فوق العاده منعطف و کاربردی برای ساخت انواع گالری های زیبا و پیشرفته ، این افزونه بهترین افزونه ساخت گالری برای وردپرس می باشد که تا لحظه نگارش این مطلب بیش از ۹ میلیون بار دانلود شده است . از جمله قابلیت های مهم این افزونه می توان به امکان مدیریت کامل تصاویر ، افزودن خودکار watermark ، ساخت و مدیریت آلبوم ها ، نمایش تصاویر به دو صورت آلبوم و اسلاید ، کدهای کوتاه فراوان و کاربردی و بسیاری امکانات دیگر اشاره نمود .این افزونه گالری تصاویر از بهترین افزونه های گالری هستش که واقعا فوق العادست و تنظیمات و گزینه هایی که داره خیلی حرفه ای هستن.
اگر شما تا به حال دنبال افزایش سئو ی سایت خود بوده باشید، حتما و بدون شک نام افزونه های سئو ی وردپرس ALL in One Seo Pack و wordpress seo by yoast را شنیده اید و شاید اکنون از یکی از این افزون ها دارید استفاده می کنید و یا اینکه حد اقل یک بار قبلا استفاده کرده اید.در کنار انتشار مطالب در بلاگ خود و دقت در نوع مطالب و نحوه ی معرفی به موتور های جست و جو گر به خصوص گوگل، نیازمند یک افزونه برای معرفی برخی توضیحات و کلمات کلیدی به موتور های جست و جو هستید.دو افزونه ی فوق، کاملا رایگان هستند و از مخزن وردپرس نیز قابل دانلود هستند.افزونه ی ALL in One دارای سابقه ی زیاد و محبوبیت فراوان و همچنین سادگی در استفاده و تنظیمات آن هست که تا اکنون بالای ۱۴ میلیون بار دنلود شده است..
یک افزونه ی حرفه ای برای بالا بردن سرعت بارگذاری سایت تا حد ممکن اگر دنبال راه حلی برای افزایش سرعت سایت خود هستید حتما افزونه wp super cache رو امتحان کنید. این افزونه با ساخت نسخه HTML صفحات شما و ذخیره آن ، باعث افزایش چشمگیر سرعت وب سایت شما می شود . طرز کار این افزونه به این صورت است که با نمایش نسخه HTML ذخیره شده به کاربر ، مانع از اجرای دستورهای وردپرس برای نمایش صفحه به هر بازدید کننده می شود . با هر بار تغییر محتویات مطلب یا برگه ، نسخه HTML آن نیز به روز می شود . همچنین این افزونه گزینه خوبی برای کسانی است که از هاستینگ های با پهنای باند محدود استفاده می کنند . همچنین این افزونه از تنظیمات ساده تری نسبت به افزونه W3 Total Cache برخوردار است.
این افزونه یک افزونه کاربردی برای ساخت فرم تماس با ما می باشد ، فیلتر خودکار پیغام های اسپم ، تائید ایمیل ، انتقال کاربر به صفحه دلخواه پس از ارسال ، پشتیبانی کامل از CAPTCHA و Akismet ، افزودن بی نهایت فیلد به فرم ، ساخت و مدیریت چند فرم ، مدریت ساده فیلد ها و ویژگی های آن ها از جمله قابلیت های این افزونه می باشند .
توسط این افزونه کاربردی و API اختصاصی خود در Google Analytics می توانید آمار و اطلاعات دقیق بازدیدها و کلمات جستجو شده و … را مشاهده و بررسی کنید . این افزونه کدهای مورد نیاز Google Analytics را به صورت خودکار وارد کرده و تنظیمات پیشرفته مربوط به ان را برای شما فراهم می کند . رصد کلیک های انجام شده روی لینک های خارجی شما از جمله قابلیت های مهم این افزونه محبوب می باشد .
افزونه Page Builder by SiteOrigin نام یکی از افزونه های ورد پرس برای صفحه ارایى می باشد. به کمک ویجت های مورد علاقه ی خود می توانید از این افزونه ی صفحه ساز به سهولت هر چه بیشتر استفاده کنید. با استفاده از این افزونه می توانید. از جمله ویژگی های دیگر این افزونه به قابلیت کار با تمام تم های خوش ساخت، امکان بارگزاری رایگان و پشتیبانی از دیگر افزونه ها می توان اشاره کرد.
در وردپرس سیستم های زیادی برای نمایش آمار به صورت کلی و یا جزئی وجود دارد که هر کدام در انواع مختلفی خدماتی را به وبمستران ارائه می کنند. یکی از پر بازدیدترین افزونه وردپرسی که برای آمار بازدید سایت استفاده شده است WP Statistics می باشد که توسط فرد ایرانی به نام مصطفی صوفی طراحی شده و تا به امروز چیزی بالغ بر ۲۰۰۰۰۰ کاربر آن را دانلود کرده اند.
این افزونه تمامی عکس هارو ریسایز می کنه.حتی عکس هایی که قبلا آپ شدن. تغییر فرمت عکس ها به شیوه ای که کمترین حجم رو در سایت اشغال کنن نمونه ای از کارایی این افزونست.
دلایل مختلفی وجود داره که بخواید از یک نوشته یا برگه وردپرس تکثیر کنید. یکی از رایج ترین دلایل میتونه فراهم کردن یک راه آسان و ساده برای مشتریاتون باشه که بتونن از یک نوشته یا برگه ای که شما از قبل براشون آماده کردید المثنی بگیرند و چیزهایی که میخوان رو بدون اینکه بدونن هر چیزی رو چطور فرمت بندی کنند تغییر بدند.
گاهی حتما پیش اومده که بفکر بهینه سازی دیتابیس خود باشید و در ذهن خودتون تصور اینرو کرده باشید که آیا راهی هست بدون رفتن به کنترل پنل هاست این کار رو انجام داد یا خیر ؟! بله راه حلی خوبی آقای وردپرس در این لحظه برای شما روبرو داره . . . افزونه ایی هست حرفه ایی که حتی میشه با اون زمان سنجی به تعداد روز و هفته و ماه رو بهش داد و کار پاکسازی تمامیه ذخیره سازی های وردپرس از جمله مطالب , زباله دان , رونوشت ها و . . . رو انجام داد .
افزونه قدرتمند و حرفه ای wp post views می باشد که کارش نمایش تعداد دفعات بازدید از پست ها و برگه های شما می باشد . فوق العاده پرکاربرد و حرفه ای
16- نمایش ساده مطالب مرتبط با Yet Another Related Posts Plugin
نمایش دادن مطالب مرتبط ، باعث افزایش بازدید و حضور بیشتر کاربر در وب سایت شما می شود . راه های زیادی برای نشان دادن مطالب مرتبط وجود دارد ، یکی از این روش ها استفاده از افزونه است . Yet Another Related Posts Plugin یا YARPP یکی از محبوب ترین افزونه ها در این زمینه است . توسط این افزونه و قرار دادن یک کد کوتاه در قالب ، مطالب مرتبط با موضوع به صورت لیست و یا همراه با تصویر شاخص نمایش داده می شود . نمایش به دو شیوه متفاوت ، امکان تغییر استایل نمایش ، الگوریتم محاسبه پیشرفته و نمایش مطالب مرتبط در فید RSS از جمله قابلیت های این افزونه پر طرفدار می باشد .
BuddyPress یک افزونه پیشرفته برای تبدیل وب سایت وردپرسی شما به یک شبکه اجتماعی تمام عیار است . توسط این افزونه کاربردی قادر هستید یک شبکه اجتماعی با امکاناتی نظیر پیام خصوصی ، ساخت پروفایل ، دوست یابی ، ساخت گروه ، عضویت در گروه ها و … ساخته و خونی تازه در رگ سایت تان تزریق کنید . این افزونه جز افزونه های اصلی وردپرس محسوب می شود و بیش از ۳۰۰ افزونه دیگر در مخزن وردپرس برای این افزونه ساخته شده است .
این افزونه مفید وردپرس ، با افزون یک تصویر کپچا به فرم های مختلف باعث کاهش تعداد پیغام های جفنگ می شود . این تصویر امنیتی به صورت خودکار به فرم ارسال دیدگاه ، فرم عضویت ، فرم ورود و … افزوده می شود . از جمله توانایی های منحصر به فرد این افزونه می توان به تنظیمات پیشرفته ، کد HTML صحیح ، مخفی کردن فرم برای کاربران وارد شده و … اشاره کرد .
لینک ها اهمیت زیادی در SEO سایت شما دارند ، اگر در میان لینک های موجود در سایت شما چند لینک منقضی شده باشند گوگل از رتبه شما کم می کند . این افزونه به صورت خودکار کلیه مطالب ، برگه ها ، دیدگاه ها و … را برای لینک های خراب جستجو کرده و در صورت وجود لینک خراب آن را به شما اطلاع می دهد . اطلاع رسانی به دو صورت ایمیلی و نوار هشدار می باشد .
این افزونه به شما امکان ایجاد جدول ها را بدون نیاز به دانستن HTML می دهد . TablePress با ظاهر ساده و جذاب خود ، امکانات لازم برای ساخت هر نوع جدولی اعم از لیست قیمت ها ، برنامه ها و … را به شما می دهد . یکی از قابلیت های خارق العاده این افزونه ، امکان وارد کردن جداول از نرم افزار EXEL است . همچنین امکانی در آن تعبیه شده است که صدور جداول ساخته شده با فرمت های گوناگون را ممکن می سازد .
با فعال کردن افزونه JETPACK امکاناتی نظیر آمار ، خبرنامه ، تنظیمات شبکه های اجتماعی و … به وب سایت شما اضافه می شود . امکانات ذکر شده قبل از ارائه این افزونه تنها برای کاربران سایت wordpress.com وجود داشت . البته لازم به ذکر است که کلیه قابلیت های جدید روی سرور سایت wordpress.com میزبانی می شوند .
این افزونه با اضافه کردن خودکار کدهای Google Analytics به قالب شما و همچنین نمایش آمار در داشبورد وردپرس ، رنج کار باGoogle Analytics را به حداقل می رساند ! همچنین با داشتن چند ابزارک سفارشی ، امکان نمایش آمار را در وب سایت شما فراهم می کند . پشتیبانی از شمارش گر تعداد دانلود ، نصب آسان و … از قابلیت های این افزونه می باشد .
توسط این افزونه محبوب به سادگی می توانید ویدئو های سایت های youtube ، Vimeo ، Metacafe ، liveleak و … را به مطالب ، برگه ها و دیدگاه های خود اضافه کنید . نمایش ویدئو ها روی آیفون و آندروید ، افزودن لیست پخش ، ساخت خودکار تصاویر بند انگشتی ، ابزارک کاربردی ، نمایش خودکار ویدئو ها ، تولید کد xHTML استاندارد و … از توانایی های این افزونه می باشد .
ا استفاده از این امکان میتوانید در بخش ویرایش مطالب، تاریخ شمسی مطالب منتشر شده را مشاهده کنید.در یک صفحه و … این قابلیت به شما امکان میدهد بر اساس ماههای شمسی، نوشتههای موجود را از صافی بگذرانید و نوشتههای مربوط به یک ماه را دستهجمعی ویرایش کنید.
Download Monitor یک افزونه کاربردی برای شمارش تعداد بازدید یک لینک و دانلود یک فایل می باشد . این افزونه با فراهم کردن محیط آپلود و مدیریت فایل های قابل دانلود به شما امکان مشاهده و ثبت تعداد دانلود هر فایل را می دهد . از قابلیت های مهم این افزونه می توان به افزودن لینک ها در محیط ویرایشگر ، افزودن ورژن های مختلف یک فایل ، ثبت لینک ها دانلود از سرورهای دیگر ، نمایش تعداد دانلود به بازدیدکنندگان توسط کد میانبر ، قابلیت دسته بندی فایها ، ثبت تعداد دانلود صحیح و اقدام برای دانلود ، دانلود فایل ها فقط برای اعضا و … اشاره نمود .
افزونه GD Star Rating همان طور که از نام آن پیداست به شما این اجازه را میدهد تا قسمتی را برای سایت خود تشکیل دهید تا کاربران بتوانند به نوشته ها، برگه ها و حتی نظرات سایت شما رای دهند و این باعث رتبه بندی قسمت های مختلف و پر طرفدار سایت شما می شود. هم چنین شما میتوانید امکانات دیگری و ویدجت های متفاوتی را به ستون های این افزونه اضافه کنید. این افزونه به صورت ایجکس می باشد..
با استفاده از افزونه Subscribe To Comments Reloaded به کاربران خود اجازه می دهید که از درج دیدگاه های جدید از طریق ایمیل آگاه شوند . این افزونه با ایمیل های جذاب خود باعث بازگشت بازدیدکنندگان به وب سایت شما و در نتیجه افزایش ترافیک سایت می شود . عدم ویرایش جدولهای اصلی وردپرس ، ویرایش ساده مشترکان ، ویرایش کاملا ایمیل ها و پیغام های ارسالی ، قابلیت غیر فعال کردن قابلیت برای مطالب خاص و سازگاری کامل با افزونه QTranslate از قابلیت های مهم این افزونه محسوب می شود.
برای نشان دادن محتوای خوب یک سایت بهتر است برترین مطالب را در نگاه اول به رخ کاربر بکشیم تا با دیدن آن مطالب حسابی برای خود مانور دهیم. اما متاسفانه برخی از وبمستران عزیز فراموش کردند که محبوب ترین مطالب نباید یک عمر ثابت باشد و معمولا مربوط به اولین پست ها باشد بلکه باید به صورت پویا عمل کند و به صورت روزانه , ماهانه و سالانه تغییر نماید تا کاربر متوجه سایت زنده شما بشود
با استفاده از این افزونه ما قادر خواهیم بود متاباکس هایی رو ایجاد کنیم و در نوشته ها یا پست های سفارشیمون نمایش بدیم و یا گالری تصاویری ایجاد کنیم و کاربر رو محدود کنیم که برای ایجاد گالری تصاویر فقط از اون قسمت تصاویر رو آپلود کنه و بتونیم با استایل دهی بسیار زیبا یک قالب شیک داشته باشیم.
ووکامرس ، برترین افزونه ی فروشگاه ساز تحت وردپرس می باشد که به وسیله آن قادر هستید براحتی اقدام به ایجاد یک فروشگاه اینترنتی با امکانات مختلف کنید. با ووکامرس شما می توانید هر چیزی را به فروش برسانید. براحتی محصولات فیزیکی ، مجازی و یا حتی فایل های خود را به صورت اینترنتی به فروش برسانید .
ساختن گالری فلش برای دسترسی آسان بازدید کنندگان به فایل های فلش، ایده ی بسیار جالبی برای سایت هاست.این مورد به مرتب سازی سایت نیز کمک شایانی می کند و پیدا کردن فایل های فلش مورد نظر را برای کاربران آسانتر می کند.وردپرس همین ایده را در قالب افزونه ای به نام Grand Flagallery به کاربران خود رائه می دهد. Grand Flagallery این امکان را به شما می دهد تا تصاویر،ویدئو ها و موسیقی های موجود در وب سایت خود را دسته بندی و مرتب کنید. شما می توانید با یک کلیک، گالری های مورد نظر خود را بسازید؛گالری هایی که توسط این افزونه ساخته می شوند زیبایی چشم گیری را به سایت می بخشند که در جلب نظر کاربر نیز موثر است.از دیگر قابلیت های کاربردی این افزونه می توان به موسیقی پشت زمینه، پشتیبانی کامل از مرورگرهای آیفون و اندروید، قابلیت افزودن ابزارک ها اشاره کرد.
توسط این افزونه مطالب و برگه های شما به صورت خودکار روی پروفایل و یا صفحه فیسبوک تان ارسال می شوند . در عین حال شما توانایی مدیریت نحوه ارسال و … را در اختیار دارید . برای استفاده از این افزونه کافیست یکبار تنظیمات آن را انجام دهید و همه چیز را به افزونه بسپارید ، با هر بار ارسال پست یا برگه جدید ، لینک آن روی پروفایل یا صفحه شخصی تان ارسال می شود .
این افزونه محبوب اولین افزونه فروشگاه ساز وردپرس می باشد که با قابلیت ها و توانایی های زیادی عرضه شده است . WP e-Commerce نیز به صورت رایگان منتشر شده است و شما می توانید افزونه های مورد نیازتان را برای آن خریداری کنید . این افزونه کارآمد با قابلیت هایی نظیر سیستم منعطف کوپن و تخفیف ، حمل و نقل رایگان ، ابزارک های متنوع ، سیستم پرداخت تک صفحه ای ، هماهنگی با سایر سیستم های فروشگاه ساز و … یکی از انتخاب های مناسب در این زمینه محسوب می گردد .
یکی از قدرتمند ترین افزونه های چند زبانه کردن سایت وردپرس افزونه قدرتمند WPML هست که به راحتی امکان ایجاد سایت چند زبانه رو به وردپرس میده. در حال حاظر برترین و قدرتمندترین پلاگین ایجاد سایت چند زبانه شده. کلیه قالب های روز دنیا با این پلاگین برای چند زبانه شدن سازگار میشن و این نیز یکی از از نشانه های حرفه ای بودن این افزونه وردپرس هست متاسفنه رایگان نیست!!
این افزونه یکی از محبوب ترین افزونه ها بین کاربران ایرانی وردپرس است ، با فعال کردن این افزونه و قرار دادن یک کد کوتاه در قالب امکان صفحه بندی مطالب برای شما فراهم می شود . البته به صورت پیش فرض وردپرس مطالب سایر صفحات را به صورت مطالب قدیمی تر ← نمایش می دهد .
امروزه با پیشرفت تکنولوژی ساخت صفحات وب ، داشتن یک سایت واکنش گرا (Responsive) که روی هر دستگاه هوشمندی به درستی نمایش داده شود کار سختی نیست . با این وجود برخی تمایل دارند از نسخه موبایل مجزا برای وب سایت خود استفاده کنند ، افزونه WPtouch برای این منظور ساخته شده است . با نصب این افزونه یک نسخه ساده و جذاب از وب سایت تان برای تلفن های هوشمند ایجاد می شود . عدم نیاز به ویرایش کدهای قالب ، انتقال خودکار کاربران موبایل به نسخه مخصوص آن ، تنظیمات پیشرفته و … از توانایی های این افزونه قدرتمند محسوب می شوند .
این افزونه به شما امکان اضافه کردن ، حذف کردن و تغییر چیدمان دکمه ها را در ویرایشگر متن وردپرس می دهد . به سادگی یک کلیک کردن می توانید با فعال کردن ۱۶ افزونه دیگر آن امکانات جدید را به ویرایشگر دیداری وردپرس اضافه کنید . پشتیبانی ساخت جدول ، تنظیمات بیشتر هنگام ساخت لیست ها ، جستجو و جایگزینی متن ، ویرایش CSS درون خطی و … از قابلیت های کلیدی این افزونه شناخته می شوند .
یکی از افزونه قدرتمند امنیتی وردپرس می باشد ، این افزونه یک ابزار ساده و فوق العاده کابردی برای حفاظت و امنیت در برابر هک و حملات به سرور شماست ، تنها کافیست آن را روی وردپرس خود نصب کنید . این افزونه به زبان فارسی نیز آماده شده است و می توانید براحتی از آن استفاده کنید .
Widget Logic افزونه ای کاربردی برای وب سایت هایی است که قالب آن ها از جایگاه های ابزارک زیادی پشتیبانی نمی کند . با استفاده از این افزونه ، تنظیماتی جدید به ابزارک های شما اضافه می شود که توسط آن می توانید مشخص کنید که آن ابزارک در کدام نوع صفحات نمایش داده شود . به عنوان مثال مشخص می کنید که ابزارک تقویم در جایگاه ستون سمت چپ قالب ، تنها زمانی نمایش داده شود که کاربر در صفحه آرشیو موضوعی یا صفحه جستجو باشد .
این افزونه سیستم نظرسنجی قدرتمندی را با پشتیبانی از AJAX به وب سایت شما اضافه می کند . به راحتی می توانید فرم نظر سنجی مورد نظرتان را ایجاد کرده و با قرار دادن کد آن در قالب و یا پست ها و برگه ها سیستم نظرسنجی را در وب سایت تان راه اندازی کنید . این افزونه از فرم های نظر سنجی با با انتخاب چند جواب به عنوان پاسخ نیز پشتیبانی می کند . کلیه پاسخ های جمع آوری شده با جزییات بالا در دیتابیس سایت ذخیره می شوند ، همچنین امکان ویرایش تعداد پاسخ ها هم برای مدیر وجود دارد !!!
بی شک دنیای تجارت الکترونیک تمامی اصول حاکم بر تجارت سنتی را دستخوش تغییرات نمود و با سرعتی شگرف فراگیر شد. لذا برای عقب نماندن از قافله ی زمان باید نگرش خود را به تجارت و کسب درآمد تغییر دهیم و با اصول و رموز کسب درآمد از اینترنت در دنیای نوین آشنا شویم.
اینترنت بستری را فراهم نموده است که بتوانیم بازاری به وسعت جهان و زمانی به اندازه ی تک تک ثانیه ها برای کسب در آمد و تجارت در اختیار داشته باشیم و این به معنی تغییر حد و مرز هاست. از این رو هنگامی که به لیست ثروتمندان جهان در سال ۲۰۱۶ که توسط موسسه Wealth-X منتشر شده، نگاهی می اندازیم متوجه می شویم از ۱۲ نفر اول این لیست ۶ نفر صاحبان مشاغل اینترنتی و رایانه ای هستند؛ این در حالیست که قدمت بیشتر این مشاغل حتی به ۳۰ سال هم نمی رسد اما توانسته اند گوی سبقت را از رقبای ۱۰۰ ساله ی خود بربایند و این است قدرت کسب درآمد از اینترنت !
پس باور کنید که می توانید سهم خود را از این دنیای بی حد و مرز بدست آورید. کافیست خود را باور کنید و سعی کنید مهارت های لازم را کسب نمایید.
در اینجا اصول ورود به این بازار به شما عرضه می شود و برای تمامی افراد با هر سطحی از مهارت، اصول و رموز کسب درآمد از اینترنت کاملا تشریح می شود. این آموزش ها به گونه ای طراحی شده اند که در راستای کسب درآمد ، شما را از هر منبع دیگری بی نیاز سازند و برای کاربران مختلف با توانایی های متفاوت سودمند واقع شوند. اما پر واضح است که اگر شما مهارت خاصی در دنیای اینترنت از جمله برنامه نویسی، طراحی وب و … دارید، می توانید با دریافت ایده از سایت و تلاش و باور خودتان،سرعت پیشرفت خود را چند برابر کنید.
.
فهرست مطالب با کلیک روی اینجا
.
.
فردا دیر است، از همین امروز به فکر برنامه ریزی مالی برای آینده خود باشید!
چرا که تا تصمیمی اتخاذ نشود ، تغییری در زندگی رخ نمی دهد!
و این قانون است!
شما می توانید برای مشاوره و تهیه بیمه عمر با ما در ارتباط باشید.
مشاوره حقوقی و تخصصی بیمه های عمر پاسارگاد
https://telegram.me/bimeomr3033
امروزم بوي آرامش مي دهد…! سپردن همه چيز به دستان گرم خدا…
باراني که نم نم گونه هايت را ببوسد قدم زدن کنار کساني که دوستشان داري ديدن دنيايي که خورشيدش هر صبح به تو سلام بدهد، ستاره هايش که به تو چشمک بزنند و بگويند ؛ خودت را براي فرداي بهتر آماده کن و مهم تر از همه خدايي که هر روز حالت را از تو مي پرسد من امروز زيباتر از هر روز نفس مي کشم ! زيباتر از هميشه مي بينم ! من امروز بهتر از هميشه زندگي مي کنم!
من احساسم را، امروزم و خدايم را بيش از همه دوست دارم
.
.
.
فهرست مطالب با کلیک روی اینجا
.
.
فردا دیر است، از همین امروز به فکر برنامه ریزی مالی برای آینده خود باشید!
چرا که تا تصمیمی اتخاذ نشود ، تغییری در زندگی رخ نمی دهد!
و این قانون است!
شما می توانید برای مشاوره و تهیه بیمه عمر با ما در ارتباط باشید.
پـــــــروردگارا … آدمهای خوب سر راهمان بگذار
حس بسیار خوبیست هنگامی که در لحظه هجوم غم یا ناامیدی یا پریشانی، بی هوا کسی سر راه آدم سبز بشود کلامش ، نگاهش؛ حتی نوشته اش آرامش و شادی و امید بپاشد به زندگی ات ، فقط از دست خود خدا بر می آمده که آن آدم را، یا کلام و نگاه و نوشته اش را برای آن لحظه خاص سرِ راه زندگی ما بگذارد.
پروردگارا ، مارا واسطه ی خوب شدن حال دیگران قرار بده.
.
.
فهرست مطالب با کلیک روی اینجا
.
.
فردا دیر است، از همین امروز به فکر برنامه ریزی مالی برای آینده خود باشید!
چرا که تا تصمیمی اتخاذ نشود ، تغییری در زندگی رخ نمی دهد!
و این قانون است!
شما می توانید برای مشاوره و تهیه بیمه عمر با ما در ارتباط باشید.
مشاوره حقوقی و تخصصی بیمه های عمر پاسارگاد
https://telegram.me/bimeomr3033
اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که با ساختن یک چیز جدید و جالب در خانه، ذوق زده می شوید؛ پس حتما آموزش ساخت زیورآلات رزینی را دنبال کنید.
حتما شما هم در فروشگاه ها، جواهرفروشی ها و بوتیک های مربوط به مد و فشن، آویزهای رزینی یا صمغی شکل را دیده اید. درست است که به شکل جواهرات سنگی هستند، اما جنس آنها در واقع از صمغ یا رزین است.
در این مطلب از بخش ساخت زیورلات تصمیم داریم آموزش ساخت یکی از این گردنبندهای رزینی جالب را به شما نشان دهیم.
چگونه به کمک رزین اپوکسی بدلیجات زیبا بسازیم ؟
باور کنید ساخت زیورآلات رزینی خیلی سخت نیست؛ یعنی از آن چیزی که فکر می کنید ساده تر است. به هر حال اگر مشتاقید، این مطلب را تا پایان دنبال کنید.
قالب یخ یا شیرینی از جنس سیلیکون برای قالب بدلیجات
رزین اپوکسی دوجزیی بیرنگ مخصوص قالب گیری و بدلیجات که میتوانید به صورت اینترنتی از سایت های ایرانی و یا فروشگاه های چسب و رنگ خریداری کنید.
سشوار
آب گرم
چوب بستنی یا قاشق یکبار مصرف
لیوان یک بار مصرف
ابتدا قالب سیلیکونی را با لوازم تزیینی مانند اکلیل، حشرات پلاستیکی، یادگاری های کوچک، بدلیجات فلزی و… پر میکنیم.
حالا نوبت آماده کردن رزین است
ابتدا رزین را به مدت ۲۰ دقیقه در آب گرم قرار داده تا رزین رقیق شده و حباب های آن خارج شود.
این کار باعث می شود تا حباب های ایجاد شده در زمان هم زدن به راحتی از رزین خارج شود.
حالا با توجه به نسبت تعیین شده توسط کارخانه، دو جز رزین را در لیوان یکبار مصرف ریخته و کمک چوب بستنی خوب با هم مخلوط کنید.
این کار را به دقت انجام دهید زیرا در صورت خوب مخلوط نشدن ممکن است محصول نهایی هرگز خشک نشود.
بعد ازهم زدن رزین برای اطمینان آن را به لیوان یک بار مصرف دیگری منتقل کنید و مجدد خوب به هم زنید.
حالا به آرامی رزین را درون قالب و روی قطعات تزیینی خود بریزید.
و سپس به کمک سشوار آن را گرم کنید.
این کار ضمن گرم و رقیق کردن رزین باعث می شود حباب هایی که روی رزین جمع شده اند به راحتی بترکند.
حالا روی قالب یک ظرف بزرگ به صورت وارونه قرار دهید تا رزین درمقابل خاک محفوظ بماند.
به زیورآلات رزینی خود اجازه خشک شدن دهید.
حالا با فشار از پشت قالب آنها را از قالب سیلیکون خارج کنید. ممکن است نیاز به کمی فشار داشته باشد.
حالا یک مقدار سیم بردارید و به کمک دم باریک نوک آن را خم کنید. آنرا به کمک آتش گرم کرده و با آن رزین را ذوب کرده و سوراخ کنید.
حالا فقط به زنجیر بدلیجات نیاز دارید تا بتونید از بدلیجات ساخته دست خودتون استفاده کنید.
منبع: مجله تصویر زندگی
فردا دیر است، از همین امروز به فکر برنامه ریزی مالی برای آینده خود باشید!
چرا که تا تصمیمی اتخاذ نشود ، تغییری در زندگی رخ نمی دهد!
و این قانون است!
شما می توانید برای مشاوره و تهیه بیمه عمر با ما در ارتباط باشید.
مشاوره حقوقی و تخصصی بیمه های عمر پاسارگاد
https://telegram.me/bimeomr3033
برای دوخت جاموبایلی خرسی شکل به مقداری پارچه نمدی در رنگهای مختلف و وسایل ساده نیاز دارید . الگوی دقیق جاموبایلی فانتزی را برش زده و مثل تصویر به هم وصل کنید.
یکی از ایده های صرفه جوییدر هزینه ها دنبال کردن آموزش هایی است که به صورت ساده درست کردن و ساخت وسایل مورد نیاز را در خود جای داده است ، ایده ی دوخت جاموبایلی خرسی شکل با پارچه نمدی یکی از این ایده های خلاقانه و کاربردی است که در این گزارش می آموزید.
پارچه نمدی قهواه ای – کرمی – مشکی و قرمز سوزن و نخ کاغذ الگو
ابتدا روی کاغذ الگو طرح هایی که در زیر قرار داده شده را با اندازه های تعیین شده بکشید و سپس الگوها را برش بزنید.
الگوها را روی پارچه نمدی بیندازید.
تعداد هر کدام از الگو ها روی آن مشخص شده است.
به تعداد لازم از رنگ های مختلف قطعات خواسته شده را برش بزنید و آماده کنید.
برای شروع ابتدا لایه اصلی بدن را که دارای گوش است و از نمد قهوه ای برش زدید روی سطح صافی قرار دهید و قسمت پوزه و دماغ را روی آن بدوزید.
سپس چشم ها و قلب های تزیینی را هم روی آن قرار دهید و با سوزن و نخ محکم کنید.
سپس لایه دوم را زیر لایه اول قرار دهید و دور تمام قسمت ها را به وسیله سوزن و نخ به هم بدوزید.
به قسمت هخای کناری که رسیدید بازو ها را روی هم بدوزید.
و وسط آن را که باز است با یک تکه کش به هم متصل کنید.
یا می توانید با یک تکه چسب پارچه بین آن ها را به هم متصل کنید.
سپس بازو ها را بین دو لایه نمدی قرار دهید و دور کار را کاملا بدوزید.
به این ترتیب جاموبایلی خرسی شما آماده است.
از بازوهای آن هم به عنوان نگهدارنده سیم هدفون می توانید استفاده کنید و از خلاقیت خود لذت ببرید.
منبع: namnak.com
فردا دیر است، از همین امروز به فکر برنامه ریزی مالی برای آینده خود باشید!
چرا که تا تصمیمی اتخاذ نشود ، تغییری در زندگی رخ نمی دهد!
و این قانون است!
شما می توانید برای مشاوره و تهیه بیمه عمر با ما در ارتباط باشید.
به سقف خيره شده بودم. نورمهتاب از پشت پنجره به داخل اتاق تابيده بود و تركيبی از رنگهای سياه و آبی نفتی و نقرهای را به وجود آورده بود. تمام اتفاقات مهمانی را در ذهنم مرور میكردم. فهميدم كه خانۀ بزرگ كمال متعلق به همسر سابقش سولماز بوده كه او هم از پدرش به ارث برده است و بنا به وصيت خود سولماز به دو دخترش رسيده. « من هر چقدر فكر میكنم يادم نمياد ولی مطمئن هستم اين مهسا خانم را يك جایی ديدم.
- وقتی شاگرد الهه خانم بوده نيومده خونهتون؟
- به نظر من شما غريبه نيستين، احساس میكنم قبلاً شما رو يك جایی ديدم. » افكارم پريشان بود چرا كمال اسرار داشت كه بفهماند مرا جایی ديده؟ چرا فريدون آنقدر گرفته و غمگين بود؟
آن شب تا دير وقت بيدار بودم و به دنبال جوابهایی قانع كننده برای پرسشهایی كه در ذهنم میگذشت میگشتم اما عاقبت بدون آنكه به جوابی برسم خواب بر چشمهايم غلبه كرد.
هر روز برای خريد لوازم عروسی همراه سياوش بيرون میرفتيم در فروشگاهها سرك میكشيديم و بعد با پای پياده به خانه برمیگشتيم. روزهای زيبایی بود و من با تمام وجود خودم را انسان خوشبختی میدانستم. هر دو شور و شوقی مضاعف داشتيم و در انتظار روز عروسی ثانيهها را میشمرديم. يك روز صبح زود سياوش به سراغم آمد. با ديدنش خنده بر لبانم خشكيد، بسيار عبوس و گرفته به نظر میرسيد.
- چيزی شده؟ چرا اخم كردی؟
- بايد بريم بيمارستان. تو ماشين منتظرتم. قلبم به شدت میتپيد، با ترس و اضطراب پرسيدم: چرا بيمارستان اتفاقی افتاده؟
- برو خودتو جمع و جور كن بعداً میفهمی.
- خب بگو از ترس دارم میميرم.
نگاهم كرد و به آرامی گفت: چيز مهمی نيست، فقط استاد طلوعی حالش بد شده بود، بردنش بيمارستان گفتم با همديگه بريم عيادتش.
- بيماريش چيه؟
- میريم اونجا میفهميم.
دختر جوانی همانند مجسمهای بی حركت روی تخت چرخدار دراز كشيده بود و دو پرستار او را به داخل آسانسور بردند. چهرۀ رنگ پريده و بی روح او مرا كنجكاو كرد تا از سياوش دربارهاش سوال كنم: سياوش اون دختره چه بيماری داشت؟
سياوش با خونسردی جواب داد: اون بيمار نبود، مرده بود.
با حرف سياوش بدنم سرد سرد شد و دستانم بی اختيار لرزيد. ترس تمام وجودم را گرفته بود تا به حال يك مرده را از نزديك نديده بودم. سياوش سرعت قدمهايش را بيشتر كرد و گفت: چرا كند شدی؟ شوان اونجاست.
شوان به اندازهای غرق در افكارش بود كه متوجه حضور ما نشد. سياوش او را صدا زد. شوان همانند كسی كه كابوس وحشتناكی ديده باشد از جا پريد. قطرات عرق از پيشانیاش جاری شد و بهت زده به سياوش نگريست: شماييد؟ ببخشيد متوجه حظورتون نشدم.
- پدرتون در چه وضعی هستن؟
شوان بغضش را فرو خورد و آهسته جواب داد: در آی سی يو بستری شده.
نگران شده بودم، استاد طلوعی قلبش پيوندی بود اگر مشكلی پيدا كند... دلنيا با ديدن ما به طرفمان آمد. لبخند بیجانی بر لب نشاند و ما را به طرف اتاق آی سی يو راهنمایی كرد. دلنيا سعی میكرد خودش را آرام جلوه دهد ولی چشمان نگران و قرمز او چيز ديگری را میگفتند. رنگ پريده و صدای لرزانش خندههای كم رنگش را كه به خاطر ما و دوستان و آشنايانی كه در آنجا جمع شده بودند، محو مینمود. از پشت شيشه برای مدتی استاد را نگاه كردم. هيچ حالتی از بيماری در او پيدا نبود. آنقدر آسوده خوابيده بود كه هر كسی با ديدنش در حسرت آرامش او بود. دلنيا نزد پدرش رفت و بعد از مدت كوتاهی خارج شد و با صدایی گرفته گفت: پدرم میخواد شما رو ببينه.
نگاهی به سياوش انداختم. در فكرم مرور میكردم كه چرا میخواهد مرا ببيند و آخر سر به اين نتيجه رسيدم كه بين من و استاد طلوعی چيزی جز داستان زندگی او نيست. با گامهایی آرام و سنگين به تخت او نزديك شدم. فضای ساكت اتاق دلهرۀ عجيبی بر قلبم انداخته بود. فريدون چشمهايش را بسته بود. با نگرانی نزديكش شدم. به آرامی چشمهايش را گشود و با نگاه مرطوبش به من خيره شد. لبخندی زدم و به آرامی گفتم: استاد حالتون خوبه؟ همه اون بيرون نگران نگرانتون هستن.
قطره اشكی از چشمان آبی بی فروغش بيرون چكيد و از روی گونۀ بی رنگش سر خورد و بر بالش سفيد رنگ نقش بست. نقشی از غصهای كه شايد ساليان درازی آن را در قلب كوچك سكينه حبس كرده بود. با صدایی لرزان گفت: ناشر كتابت رو تو نوبت چاپ قرار داده... تبريك میگم.
به قدری از وضعيت او ناراحت بودم كه نتوانستم جوابش را بدهم و فقط سری به نشان تشكر تكان دادم. سعی كردم بر خودم مسلط شوم، سپس گفتم: استاد همش زحمات شما بوده، ازتون خيلی متشكرم.
فريدون كه رنگش به زردی گراييده بود، آهسته گفت: چيزی نگو، فقط... بگذار نگاهت كنم.
قلبم به شدت میتپيد نمیدانستم چرا فريدون اينگونه حرف میزد. به گونهای به من خيره شده بود كه نتوانستم چيزی نگويم: استاد شما حالتون خوبه؟
فريدون كه آشكارا میگريست، ناله كنان گفت: دفترچه خاطرات سكينه... اون رو به دلنيا دادم تا به تو بده.
- چرا من؟ دلنيا دخترتون، بايد پيش خودش بمونه. شما هم حالتون خوب میشه. بعد ازش پس میگيرين.
فريدون نگاهی به پنجرۀ اتاق انداخت و به آسمان خيره شد.
پرسيدم: استاد اونجا چيزی رو ديدين؟
آهی سر داد و با حسرت گفت: هوا ابری شده ولی بارون نمیباره.
- چرا شما انقدر بارون رو دوست دارين؟
- چون در باران كسی اشكهات رو نمیبينه.
- شما نبايد گريه كنيد بايد به فكر بهبوديتون باشيد.
صدای فريدون خشن شده بود گویی گلويش خشك بود در حالی كه سعی میكرد حرفهايش را كامل بيان كند، گفت: توخيلی شبيه سكينه هستی. كمال هم متوجه شده بود، فريبا هم اما... نمیخواست قبول كند.
مبهوت و گنگ شده بودم، فريدون چه میگفت؟ احساس میكردم اين اتفاقات فقط يك روياست و حقيقت ندارد. فريدون بی اختيار اشك میريخت: نمیخواستم داستان زندگیام چاپ بشه ولی وقتی تو رو ديدم... نظرم عوض شد... تو در سكوتت مثل سكينه بودی ولی... رفتارها و حرفهای شما... كاملاً باهم فرق داشت. تو مثل دلنيا برايم عزيز هستی. نمیخواهم در موردم بد فكر كنی.
اين بار من بودم كه گريه میكردم. نمیدانستم به حال فريدون بود يا به حال خودم. در هر صورت آنقدر دلتنگ بودم كه با همان حال گفتم: استاد شما بايد حالتون خوب بشه، بچههاتون به شما حتياج دارن.
فريدون آه سردی كشيد و به آسمان خيره شد. آنگاه آهسته گفت: دلتنگم، خيلی دلم... تنگ شده ديگه طاقت دوريش رو ندارم.
بعد از سكوتی گذرا لبخندی بر لبانش نقش بست. به طرف پنجره چرخيدم آسمان گريه میكرد و فريدون به اشكهای آن خيره شده بود. ريزش باران تندتر شد و صدای آن به كندی در اتاق نفوذ كرد. فريدون هنوز به آن سو مینگريست و نقش آن لبخند برای هميشه بر چهرهاش حک شد.
مرگ فريدون ضربۀ روحی شديدی را به من وارد كرد، طوری كه تا مدتها نتوانستم لحظات آخر عمر او را فراموش كنم. دفترچۀ خاطرات سكينه چيزی نبود به جز راز و نيازهای او، حرفهای از دل برآمدهاش كه فقط مخاطبش خدای او بود. با خواندن آن تازه متوجه شدم كه چه فاصلۀ عميقی بين من و او وجود دارد من از زمين بودم و او از سيارهای ديگر. با خود آرزو میكردم كه ای كاش آنچه را میگويد درك كنم يا بتوانم احساسش را بفهمم اما گویی جسم و روح من هر كدام اسير ديگری هستند و مرا از درك آنچه سكينه میگفت عاجز میكرد. نوشتههای او نصفه كاره مانده بود و ادامۀ مطالبش را فريدون نوشته بود. او نيز همانند سكينه فقط راز و نيازهايش و دلتنگیهايش را با خدای خود در ميان گذاشته بود. اما در اين ميان من كجای ماجرا قرار داشتم؟ آيا میبايست همانند فريدون من نيز متحول میشدم؟
با خود میگفتم نقاط ضعفم چيست، با فكر كردن به آن میتوانستم به وضوح ضعف در ايمانم را احساس كنم. حال میفهميدم چرا فريدون دفترچه سكينه را به من داده. من نيز بايد راه درست زندگی كردن را میآموختم.
شوان و سميه به آمريكا رفتند و دلنيا همراه شوهرش در تهران ماندند. فردا روز عروسی من و سياوش است. پس از مرگ فريدون عروسی دو ماه به تأخير افتاد. نفس عميقی میكشم و با شادی طعم زيبای زندگی را به ريههايم وارد میكنم. اگر چه هنوز درابتدای راه هستم اما نگريستن به زندگی از اين بعد آنقدر برايم لذت بخش است كه هيچگاه دوست ندارم به گذشتهام برگردم حتی اگر آن گذشته دوران كودكیام باشد كه سرشار از شادی و نشاط و كودكی بود. سكينه در جایی از دفترش نوشته بود:
« ... و او همان خدایی را كه در خود میبيند در ديگران و در همۀ موجودات به صورت روح میبيند، بنابراين يك وحدت درونی فزاينده با ديگران وجود دارد كه ضرورت هستی او و وحدت مطلق و نشانه و شرط زندگی كامل است.»
پایان
سياوش از ماشين پياده شد و زنگ در را به صدا در آورد. آنگاه به طرف من برگشت و گفت: همين جاست پياده شو.
- مطمئنی اينجا خونۀ كمالِ؟
- خودشون گفتن، در هم باز شده يعنی همين جاست.
- فكر میكنم كادومون به درد نمیخوره، مثل اينكه با استاد طلوعی فرق دارن.
- فرق ندارن، كادومون هم بد نيست فكرش رو هم نكن.
حياط بزرگ و زيبایی پر از گلهای رنگارنگ و يك استخر بزرگ از دارایی و ثروت مالك آن خبر میداد. ساختمان بزرگ و مجللی بود. سياوش با نگاهی به ساختمان گفت: به نظر قديمی مياد، فكر كنم بازسازی شده باشه.
- هرچی هست خيلی خوشگله تو دلت نمیخواد همچين خونهای داشته باشی؟
سياوش خنديد و در را باز كرد. مرد جوانی به استقبالمان آمد و بسته را از سياوش گرفت سپس ما را به تالار كه با لوسترهای زيبا و مبلمان با شكوهی تزيين شده بود راهنمایی كرد. دلنيا اولين آشنایی بود كه به طرفمان آمد. همانند يك خواهر مرا در آغوش كشيد و به طرف مهمانان برد. استاد طلوعی و شوان نيز به ما خوشآمد گفتند، واقعاً در آن لباسهای زيبا برازنده شده بودند. با ديدن فريبا به طرفش رفتم و او را بوسيدم: خيلی دلم براتون تنگ شده بود، چه خوب شد كه اينجا ديدمتون.
- من هم خوشحالم كه شما رو میبينم، پس شما مهمونهای ويژۀ فريدون بوديد.
- نمیدونم، اينطور گفتن؟
فريبا شوهرش يوسف را معرفی كرد. يوسف پير شده بود اما هنوز قوی و پا برجا بود و همان طور كه گفته بودند بسيار باسواد به نظر میرسيد، میدانستم اين دليل بر مطالعات زياد او بوده. فريدون كه همراه سياوش بود با مردی به ما نزديك شدند. فريدون با اشاره به او گفت: خانم راستين شما اين مرد را میشناسيد؟
تا به حال او را نديده بودم مردی كه موهای صاف و تقريباً طلایی داشت: متأسفانه خير، شما ايشان را معرفی كنيد.
فريدون لبخندی زد و به مرد نگاهی كرد و گفت: ايشان همون نويسندهای هستن كه راجع بهش برات گفتم.
سپس رو به من كرد و ادامه داد: تو داستانتون يك شخصيت پررنگ به اين مرد داده بوديد.
با خودم فكر كردم حتماً كمال است چون او تنها مردی بود كه موهای طلایی داشت: استاد، ايشان دوست وفادارتان هستن، آقا كمال درسته؟
فريدون سری به علامت مثبت تكان داد و كمال گفت: فريدون از شما خيلی تعريف كرده، به نظر من شما غريبه نيستيد، احساس میكنم قبلاً شما را يك جایی ديدهام.
- نمیدونم شايد، ولی من اولين باره كه شما رو میبينم.
فريدون با شنيدن حرف كمال چهره در هم كشيد و دستانش مشت شد همانند كسی كه فشار درونی زيادی را تحمل میكرد. چشمانش را بست و سعی كرد آرام باشد. تغيير رفتارش عجيب بود بيشتر به افرادی كه از يك بيماری رنج میبرند شباهت داشت وقتی كمال حرف میزد متوجه طنينی كه در صدايش بود، شدم. با خودم گفتم خدا میداند چه صدای قشنگی داشته و حالا با آنكه سنی از او گذشته طنين صدايش گواه از صوت خوشش میداد. فريدون كه تعادلش را به دست آورده بود خنديد و رو به كمال كرد: من هنوز بهشون نگفتم به چه مناسبتی اينجا جمع شدهايم.
كمال به شوخی گفت: تو كه حواس نداری استاد، پيرم شدی، خودم میگم.
سپس قدمی جلوتر آمد و نگاهی به سياوش انداخت: امشب عقد كنان دخترم با پسر آقا فريدونِِ.
فريادی از شوق زدم و گفتم: باورم نمیشه استاد، شوان داماد دوست هميشگی شما میشه. شما خودتون خوشحالين؟
- البته، اين آرزوی هر پدری است ولی من در اين وصلت فقط به پسرم پيشنهاد دادم، نه اجباری در كار بود و نه اصراری.
- پس اونها همديگر رو دوست داشتن... اما شما گفتين آتنه ازدواج كرده پس...
- آتنه چند سال از شوان بزرگتره الان هم با بچه و شوهرش اينجا هستن، عروس من سميه است.
- فراموش كرده بودم، فكر میكردم سميه كم سن و ساله.
كمال خنديد و گفت: نه بابا هر دوشون بزرگ شدند هم شوان و هم سميه. هر دو در يك سال به دنيا اومدن.
- پس هم سن و سال هستن، مباركه واقعاً غافلگير شديم. كاش قبلش میگفتين.
سياوش پرسيد: خطبۀ عقد خونده شده؟
كمال نفس عميقی كشيد و گفت: بله، متأسفانه شما دير اومدين.
- پس بهتره بريم پيششون و يه تبريكی عرض كنيم.
تالار بزرگ جز تعداد محدودی مهمان كه ديده میشد خالی به نظر میرسيد. آهنگ ملايمی از استريویی كه در گوشۀ تالار قرار داشت پخش شده بود و صدای خندۀ چند كودك و زمزمۀ ملايم مهمانه تمام آن چيزی بود كه به گوش میرسيد. به عروس و داماد رسيديم آن دو به احترام ما از جا بلند شدند. عروس نظرم را جلب كرد لبخند ملايم و چهرهای فوقالعاده دوست داشتنی داشت. بعد از آنكه به آنها تبريك گفتيم سياوش به اشارۀ فريدون نزد آنها رفت و من هم گوشهای نزديك فريبا نشستم. چيزی نگزشته بود كه دلنيا پيشم آمد و روی صندلی كنارم نشست.
- تبريك میگم عروس خيلی خوشگلی دارين.
- مرسی، سميه باطنش خوشگلتر از ظاهرشه.
- شوان از شما كوچكتر بود چطور شد كه اول اون ازدواج كرد؟
دلنيا چند تار از موهای سياه و صافش كه به بيرون دويده بودند را با حركت دستش به عقب كشيد و روسریاش را جلو آورد. سپس گفت: قراره شوان برای ادامۀ تحصيلاتش به آمريكا بره، بابا نمیخواست تنها باشه به خاطر همين اصرار كرد تا ازدواج كنه، خودش تنهایی كشيده بود نمیخواست شوان اذيت بشه.
- خودت چی؟ ازدواج نمیكنی؟
- من نامزد دارم، دو ماهی میشه كه نامزد شديم. امشب رو نتونست بياد.
وقتی حرف میزد گونههايش گل میانداخت و نشان میداد تا چه اندازه به نامزدش علاقه دارد. پرسيدم: نامزدت از آشناهاتونه؟
- خير، همكلاسی هستيم.
- واقعاً، چه جالب. پس شما هم همسن و ساليد.
سری تكان داد و گفت: نه، من كمی زودتر تو درسهام بالا اومدم. كاوه يه سال پشت كنكور كارشناسی ارشد موند و يه سال هم دير به مدرسه رفته.
- پس دو سال اختلاف سن داريد. چطور شد بهش جواب مثبت دادی؟
- نمیدونم، شايد به خاطر اينكه خيلی از رفتارها و اخلاقهامون به هم نزديكه.
- تهرونيه؟
- نه شهرستانيه، سنندجی... كُرده.
برايم خيلی جالب شده بود، دلنيا خودش و پدر و مادر و برادرش كُرد بودند از آن سوی اين مرز و بوم وقتی به ايران برگشتند... سرنوشت، آری اين تنها پاسخی بود كه میتوانستم به صدها سؤالی كه در ذهنم به وجود آمده بود بدهم. با كنجكاوی پرسيدم: شما الان میتونين با كُردی حرف بزنين؟
دلنيا خنديد و گفت: من و شوان از اولش فقط كُردی حرف میزديم، البته سوئدی هم بلد بوديم. بابا كُردی بلد نبود و زبان رابط ما سوئدی بود تا اينكه به علاقۀ خودش او كُردی ياد گرفت و ما هم فارسی. در واقع بابا باعث شد هيچوقت زبان مادری رو فراموش نكنيم.
- حالا تو خونه به كدوم زبان بيشتر حرف میزنيد؟
- تو خونه كُردی اما اگه جایی بريم يا كسی به خونمون بياد فارسی، چون آشنای كُرد نداريم.
- الان داريد، آقا كاوه.
لبخند مليحی بر لبانش رقصيد: بله، اين يكی از دلايلی بود كه باعث شد بهش علاقه پيدا كنم.
نگاهی به اطراف چرخاندم، عروس و داماد گرم صحبت بودند. لبخندی زدم و به ياد خاطرهای كه از خودم و سياوش داشتم افتادم، فكر كردن به گذشته گذر زمان را بيشتر احساس میكردم.
دلنيا پرسيد: به نظرت سميه بيشتر شبيه پدرشِ يا آتنه؟
به هر دو نگاهی انداختم و گفتم: آتنه، او خيلی شبيه تره.
دلنيا خنديد و گفت: دقيقاً درسته، سميه كاملاً شبيه مادرشِ.
- عجيبه، پدرت كه با سولماز ميانۀ خوبی نداشت.
- اون اتفاقات مربوط به سالها پيشه اما پدر خلق و خوی عمو كمال رو خيلی دوست داره به خاطر همين سميه رو به شوان پيشنهاد داد. سميه برخلاف ظاهرش كه به مادرش بسيار شبيهِ خلق و خوی پدرش رو داره. تمام روحيات و رفتارهای عمو كمال رو داره و بر عكس او آتنه رفتارهایی شبيه مادرش رو داره.
- پس اينطور، گفتم استاد چطوری...
حرفم را خوردم و چيزی نگفتم. دلنيا سرش را نزديكم آورد و گفت: تو زن دوم عمو كمال را ديدی؟
- نه، اصلاً نمیشناسمش.
- دوست داری بريم پيشش؟
- بدم نمیياد، بريم.
همراه دلنيا به جمع كمال و فريدون و سياوش پيوستيم، آنجا زنی هم حظور داشت كه با فاصلۀ كمی از كمال نشسته بود. دلنيا گفت: زن عمو ما هم میتونيم به جمعتون اضافه بشيم؟
زن از پشت عينكش نگاهی به دلنيا انداخت و با خوشرویی گفت: از كی تا حالا اجازهها از من گرفته میشه؟
سياوش با ديدنم خوشحالیاش را با لبخندی ابراز كرد. زن نگاهی كنجكاوانه به من انداخت. احساس میكردم خيلی برايم آشناست. چشمهای مشكی و جذابش و صورت بيضی و خوش فرمش با موهای مشكی و مجعدش اگر چه زياد پيدا نبود اما تشخيص آن كار سختی نبود.
- آقا سياوش ايشون همسر شما هستن؟
- بله، خانم مهسا راستين، قراره نويسنده بشه.
زن چهرهاش در هم رفت و نگاه دقيق و مو شكافانهای به من انداخت. من هم رو به او لبخندی زدم و گفتم: شما هم همسر آقا كمال هستين، درسته؟
دلنيا در گوشم زمزمه كرد: اسمش الهه احمدی است.
همچون برق گرفتهها به سوی دلنيا چرخيدم و گفتم: الهه احمدی؟
- چيه؟ خيلی عجيبه؟
الهه بلند شد و روبروی من ايستاد، با ديدن قد بلندش شكم به يقين تبديل شد. او دبير درس فلسفهام در دبيرستان بود. صدای خندهام بلند شد. الهه هم خنديد و برای مدت كوتاهی مرا در آغوش گرفت. سپس گفت: فكر نمیكردم مهسای شيطون و بازيگوش رو اينجا ببينم.
همۀ نگاهها به ما خيره شده بود. سياوش پرسيد: شما همديگه رو میشناسين؟
الهه دستی به شانهام كشيد و گفت: دانش آموزم بوده.
- تنبل يا درسخون؟
- هر دوشون، معمولاً نمیخوند ولی وقتی لج میكرد بد جوری درس میخوند. خيلی هم بازيگوش بود. يك بار از كلاس بيرونش كردم.
- خانم احمدی، اينا چيه میگين. خاطرههای خوب رو بگين.
كمال گفت: پس شما هم فاميل شدين.
سپس رو به فريدون كرد و ادامه داد: من هر چقدر فكر میكنم يادم نمياد ولی مطمئن هستم اين مهسا خانم رو يك جایی ديدم.
فريدون كه مدتی در فكر فرو رفته بود با شنيدن حرف كمال گفت: وقتی شاگرد الهه خانم بوده نيومده خونهتون؟
كمال رو به من كرد و گفت: مهسا خانم تا حالا خونۀ ما اومدين؟
من تا به حال آنجا را نديده بودم و هرگز به خانۀ الهه نرفته بودم وقتی هم در دبيرستان مشغول تحصيل بودم ميانۀ خوبی با الهه نداشتم چون خيلی سختگير و مقرراتی بود.
- نه من اولين بارم هست كه اينجا اومدم.
فريدون خيلی ساكت به نظر میرسيد به نقطه دور دستی خيره شده بود و چشمهای غمگينش را از همه پنهان میكرد.
ادامه دارد...
به سادگی یاد بگیرید و کسب درآمد کنید:
telegram.me/MyIraniancrafts
https://t.me/joinchat/AAAAAD8m7AVCX_3SMOVk_p
انگاه قطره اشكی كه آرام از چشمانش جاری شده بود را پاك كرد. فريدون بی حركت شده بود. برای لحظه ای به ياد خودش افتاد وقتی كه به هوش آمد ديگرهيچگاه سكينه را نديد. بی اختيار اشك از چشمانش جاری شد.
فريبا گفت: اگر می خواهی كمال را ببينی همراهم بيا.
فريدون به دنبال او حركت كرد. فريبا به او رو كرد و گفت: دمپايی و روپوشی كه آنجاست را بپوش و داخل شو.
در فضای ساكت آنجا صدای پای فريدون به وضوح شنيده می شد.
شناسايی كمال كار سختی نبود، موهای بورش به خوبی قابل ديدن بود. فريدون با ديدن او آهی كشيد و بر بالينش ايستاد. دست و پای گج گرفته اش كاملا ًبی حركت بود. چقدر حسرت می خورد تا او را در آغوش بكشد و گرمای تنش را عميقاً احساس كند. چقدر در حسرت ديدارش بود اما حالا دروضعيتی او را می ديد كه جز اندوه از ديدن او چيز ديگری حاصلش نشده بود .
فريدون بعد از ديدار كمال به سراغ دختران او رفت و در غم از دست دادن مادرشان آنها را تصلی داد.
سپس راهی بهشت زهرا شد و بر مزار سكينه نشست. بعد از آنكه تمام درد دلهايش را برايش بازگو كرد همچون كودكی از اعماق وجودش برای دل تنگش گريه كرد.
بعد از سه روز كمال به هوش آمد و با وجود فريدون اميد به زندگی را باز يافت. شوان و دلنيا هم يك ماه بعد وارد تهران شدند. قبل از ورود آن دو فريدون آپارتمان كوچكی كه در زمان جوانی خريده بود را به خاطر خاطراتی كه از آن داشت از صاحبش خريد و در آن جا سكنی گزيد. كمال نيز چند ماه بعد از آنكه بهبودی كاملش را به دست آورد مجدداً ازدواج كرد و دختر بزرگش با نامزدش زندگی تازه ای را آغاز كرد.
پاييز نزديك بود به وضوح هوای غريب خزان را احساس می كردم. سرم را به شيشۀ ماشين تكيه داده بودم و فارغ از دنيای اطرافم در افكار دورودرازم غرق شده بودم. رسيدن پاييز هميشه افسرده ام می كرد اما اينبار تأ ثيرش بيشتر از قبل بود. اگر می خواستم رمانم را به چاپ برسانم. می توانستم زندگی تازه ای را با خوبی شروع كنم از بابت شهريۀ دانشگاه هم خيالم راحت می شود، اما نه، شهريۀ اين ترمم را سياوش پرداخت كرد، می شود با پولش كار ديگری كرد... صدای سياوش افكارم را پراكنده كرد: داری به چی فكر می كنی؟... صبر كن می خوام خودم حدس بزنم. بعد از آنكه قيافه افراد متفكر را به خود گرفت گفت: به رمانت، درسته؟
با بی حوصلگی سری تكان دادم و در سكوت خودم ماندم. سياوش كه از سكوت من حوصلهاش سر رفته بود گفت: نظرت چيه بزنيم به كوه و دشت. اونقدر بريم تا برسيم به وسط دريای خزر بعد شناكنان برگرديم خونه.
نيم نگاهی به او انداختم و گفتم: بی مزه، جای اينكه منو ببری دريای خزر زود برسونم خونه .
می دانستم از حرفم ناراحت شد ولی به روی خودش نياورد. اين عادتش بود. از ته دل آرزو كردم من هم اين خصلت او را داشتم. با ترمز ماشين كمی به جلو خم شدم. سياوش به من رو كرد و با لبخندی كه تقريباً هميشه بر لب داشت گفت: سعی كن تا شب يه خورده شنگول بشی، شب خونۀ ما دعوتين.
- چه خبره، عروسيه؟
گونه ام را گرفت و تكان داد: قرار بشه،خوشم نمی آد اين جوری ببينمت شير فهم شد؟
زوركی لبخندی زدم و گفتم: چشم قربان، امری نيست؟
دراين حين زنگ موبايل سياوش به صدا درآمد. می خواستم پياده شوم اما وقتی اسم استاد طلوعی را شنيدم بی اختيار سر جايم نشستم. ميان او و سياوش حرفها و تعارفاتی ردوبدل شد. بعد از اتمام مكالمه سياوش گفت: استاد طلوعی بود، ما رو به يه مهمونی دعوت كرد.
با شادی از جا پريدم و پرسيدم: كی؟ كجا؟ واقعاً خودش بود؟
سياوش مات و مبهوت نگاهم می كرد از خودم خجالت كشيدم و آرام شدم سپس گفت: خوش به حال فريدون نگاه كن تو رو خدا زن ما هم براش سر و كله می شكونه.
از طعنه اش دلخورشده بودم و از ماشين پياده شدم. سياوش صدايش را بلند كرد و گفت: خيلی خب قهر نكن، چه گيری كرديم.
ايستادم و منتظر ماندم تا حرفش را تمام كند: خونۀ خودشون نه می گفت خونۀ كماله، آدرسش را هم داد. شب جمعه. تو كه ميای؟
شانه هايم را بالا انداختم و با بی تفاوتی گفتم: نمی دونم، شايد اومدم.
مادرم تنها بود و مثل هميشه مشغول كار. نگاهی به چهرۀ مهربانش انداختم. بوی غذايش تمام خانه را گرفته بود، نزديكش شدم و دستم را دور گردنش حلقه كردم و گفتم: مامانی داری چی می پذی؟ بوی خيلی خوبی داره همۀ خونه رو برداشته.
مادر با لبخند محبت آميزی جواب داد: خورش قيمه، غذای مورد علاقه بابات.
ايمان با سروصدای هميشگی اش پيدا شد و با ديدن من بی مزگی ها يش را شروع كرد: بعد مدتها بالاخره چشممون به جمال مهسا خانم روشن شد.
ترجيح دادم ساكت باشم.
- امشب دعوتيم مگه نه، گفتم چرا لپهات گل انداخته، آهان از شوقه.
- تو ياد نگرفتی وقتی ميای تو سلام كنی؟
- من همين ده دقدقه پيش تو خونه بودم، جواهر، تو كوچكتری يادت رفته سلام كنی.
- چيه عقده سلام داری؟
جوابم را نداد. سرش پشت در يخچال گم شده بود. بعد از مدتی سيب بزرگی را در دست گرفت و با آن مشغول بازی شد. اين حركت او يعنی آتش بس. به سرعت به طرف اتاقم رفتم. دستگيره را چرخاندم و داخل شدم. با ديدن تخت و خواب سست شدم و بی اختيار به طرف آن رفتم و خود را روی تخت رها كردم. رخوت وسستی تمام بدنم را فرا گرفت و بعد از دقايقی به خواب رفتم.
ايمان و پدرم با آقا سليمان گرم گفتگو بودند و مادرم و بيتا خانم در آشپزخانه با نظارت بر كارهای خدمتكاركه مشغول تدارك شام بود، صحبت می كردند. من هم آنجا نشسته بودم اما با ديدن بهار از جا بلند شدم و به طرفش رفتم. روبه روی تلويزيون نشسته بود و با بی حوصلگی پاهايش را تكان می داد. با ديدن من زوركی لبخندی زد و گفت: شام آماده نشد؟ داريم از گرسنگی بی هوش می شيم.
- چيزی نمونده، مشغول اند.
سياوش در جمع نبود، با كنجكاوی پرسيدم: سياوش جايی رفته؟
سرش را به علامت مثبت تكان داد و گفت: مثل هر شب به اتاقش رفته، معلوم نيست چيكار میكنه.
با خنده گفتم: الان سر از كارش در میارم.
هنگامی كه از پلهها بالا میرفتم غرق در تماشای نقاشیهای رنگ روغن بسيار زيبایی شدم كه در طول پلهها به ديوار نسب شده بود.
مناظر زيبا و خيره كنندهای بود كه هميشه هنگام عبور از آنجا نظرم را جلب میكرد. به طرف در اتاق سياوش رفتم اما با ديدن آينه قدی روی ديوار يك قدم به عقب گذاشتم تا خودم را در آينه برانداز كنم. ضربهای به در نواختم و منتظر ماندم. اما چون صدایی نشنيدم چند ضربۀ ديگر به در زدم و سياوش را صدا كردم. ولی انگار هيچكس داخل اتاق نبود با كنجكاوی در را باز كردم، ناگهان نگاهم به داخل اتاق خشكيد. آنچه را كه میديدم باور نداشتم. نفسم به شماره افتاده بود. هيچوقت سياوش را در آن حالت نديده بودم. چقدر خالصانه مشغول عبادت بود. در نظرم همانند فرشتهای معصوم شده بود كه با آرامش كامل مشغول گفتگو با خدايش بود و يا زاهدی كه جز به معبودش به چيز ديگری نمیانديشيد. نماز خواندنش آنقدر در نظرم زيبا بود كه غرق تماشای او شده بودم. سياوش بعد از آنكه جا نمازش را جمع كرد روی تختش نشست و گفت: چرا اونجا ايستادی، بيا تو.
بدون آن كه چيزی بگويم داخل شدم و كنارش نشستم.
- چيزی شده؟ چرا رنگت پريده؟
بغض گلويم را فشار میداد نمیدانستم اين چه احساسی است كه درونم را به آتش كشيده، حسادت يا گناه.
- خيلی وقته كه نماز میخونی؟
دستم را در دستانش گرفت و فشرد گویی میدانست در قلبم چه میگذرد و يا میخواهم چه بگويم. اين عادتش بود كه افكارم را قبل از آنكه بيانش كنم بخواند. با مهربانی گفت: خيلی وقت كه نه، حدود دو ماهه. از وقتی كه با هم قرار گذاشتيم عيبهامون رو درست كنيم، يادت كه نرفته.
چشمانم پر از اشك شده بود با صدایی لرزان گفتم: اما من تغييری نكردم، میخواستم ولی نتونستم، هنوز هم زود عصبانی میشم. با ايمان دعوا میكنم، با بقيه جر و بحث میكنم و از رفتار خيلیها بدم مياد.
اشك از چشمانم جاری شد. سياوش تنها كسی بود كه در آن خانه نماز میخواند. اما در خانوادۀ ما، من تنها كسی بودم كه نماز نمیخواندم، حتی ايمان بيشتر از من به ياد نماز خواندن میافتاد حداقل رمضانها را نماز میخواند ولی من روزه هم نمیگرفتم. دلم گرفته بود. خيلی دوست داشتم با تمام وجود فرياد بزنم و گريه كنم. سياوش سرم را به سينهاش چسباند، آرام آرام دلداريم میداد. لزومی نداشت چيزی بگويم خودش همه چيز را فهميده بود.
- من لياقت تو رو ندارم، نمیتونم زن خوبی برات بشم تو خيلی بهتر از منی.
- آروم باش، تو خانمی خودمی، خيلی هم دوست دارم. شايد اينها رو میگی كه من بدونم لايقت نيستم، آره كلك.
هق هق گريهام بلند شده بود. از خودم بدم میآمد، آری احساس گناه میكردم. خودم را در مقابلش آنقدر كم میديدم كه فكر میكردم ازدواج ما سرانجامی ندارد. سياوش صورتم را در دستانش گرفت و به من خيره شد. با همان لبخندی كه هميشه دلم را به لرزه میآورد، گفت: دوباره شروع كن، تو میتونی مگه نه، از همين حالا امتحان كن.
- اگه نتونستم؟
خنديد و بوسهای از گونهام چيد: من همين طوری تو رو انتخاب كردم، با همين كارهات، رفتارهات و حرفهات... اگه خواستی بهترين باشی كمكت میكنم. اگه خواستی مثل گذشته باشی برای من هنوز عزيزی.
- اگه مثل گذشته باشم لياقتت رو ندارم سياوش.
- اينجوری حرف نزن، اصلاً اگه نمیتونی بر عصبانيتت غلبه كنی به خودت فشار نيار. فقط ، فقط نمازت رو بخون، نه به خاطر اينكه يك عبادت واجبه و همه بايد اونو انجام بدن. بلكه به خاطر اثراتی كه ازش میگيری، من ديگه بهش انس گرفتم با خوندنش قلبم آروم میشه، برای مدت كوتاهی از افكار هراسان و آشفتهای كه دارم راحت میشم، میدونم كسی هست كه تموم درد دلها و غصههام رو گوش میده و میتونم كاملاً بهش اعتماد كنم كه رازهام پيش خودش میمونه. بد من رو نمیخواد و تو رفع مشكلاتم كمكم میكنه. من... خيلی خود دار هستم مهسا، تو سختترين شرايط گريه نمیكنم و اشكی نمیريزم اما وقتی نماز میخونم و دعا میكنم خواه ناخواه گريهام میگيره و بغض گلوم شكسته میشه...
حرفهای سياوش آرامم كرد، او خيلی تغيير كرده بود، رقت قلبش به وضوح قابل لمس بود. حضور بهار باعث شد كه او حرفهايش را تمام كند. در اتاق باز بود. بهار با نيشخندی رو به سياوش گفت: شما نمیخواين شام بخورين؟
هر دو بدون آنكه حرفی بزنيم از اتاق خارج شديم. سياوش در گوش بهار زمزمه كرد: فكر بد نكن، من و مهسا زن و شوهريم.
بهار به سياوش پوزخندی زد و چيزی نگفت. سياوش صدايش را آهستهتر كرد تا مطمئن شود من حرفهايش را نمیشنوم ولی من شنيدم: مهم نيست تو چی فكر میكنی، من از خودم مطمئنم. يه چيز ديگه، من رو با خودت مقايسه نكن.
طوری وانمود كردم كه حرفهايشان را نشنيدهام. آن شب قول و قرار عروسی گذاشته شد و بلاخره به تصويب رسيد كه دو هفتۀ بعد مراسم عروسی را برگزار كنيم.
ادامه دارد...
جایی برای دیدن جذابیت های دست ساز:
telegram.me/MyIraniancrafts
https://t.me/joinchat/AAAAAD8m7AVCX_3SMOVk_p
عرق سردی بر پيشانی فريدون نشست. رنگش به سفيدی گرایید منتظر بود دلنيا حرف بزند. دخترك چشم سياه بعد از پاك كردن قطرات اشك روی گونهاش گفت: آنها تصادف كردند. فرخنده و شوهرش كشته شدند و...
پاهای فريدون سست شده بود توان تحمل وزنش را نداشت به ديوار تكيه داد و همچون شمع آب شد و روی زانوانش نشست. دلنيا كه حال پدر را ديد نتوانست لب بگشايد اما نگاه منتظر پدر او را مجبور ساخت تا به حرف بيايد: سولماز و عمو كمال زندهاند و تحت مراقبتهای ويژه در بيمارستان بستری هستند. فريدون آه سردی كشيد و با صدایی لرزان گفت: كی تصادف كردهاند؟
- امروز صبح، چند ساعت طول كشيده تا آنها را به بيمارستان منتقل كردهاند.
- چطوری تصادف كردهاند؟
- نمیدانم، آتنه زياد حالش خوب نبود نتوانستم از او سؤال زيادی بكنم، میگفت عمو اسم شما را زياد میبرد... قبل از اينكه بی هوش شود.
فريدون قطره مرواريدی كه از چشمان آبیاش جاری بود را از چشمان گريان دلنيا پنهان كرد و پرسيد: اگر همه در يك اتومبيل بودهاند پس چطور كمال و سولماز جان سالم بدر بردهاند؟
دلنيا گفت: آنها عقب نشسته بودند... ديگر چيزی نمیدانم پدر.
فريدون كمی در خلوت خود به سر برد. سپس به سرعت از خانه خارج شد. بلافاصله نزد شيرين رفت. بعد از آنكه در باز شد خدمتكار او را به داخل خانه راهنمایی كرد. شيرين تازه از حمام بيرون آمده بود و در حالی كه داشت موهايش را با حوله خشك میكرد با خوشرویی به استقبال برادرش رفت. فريدون با صدایی لرزان و چهرهای رنگ پريده گفت: يك سفر برايم پيش آمده بايد به ايران بروم.
شيرين با تعجب به فريدون نگاه كرد. اخمی كرد و گفت: چرا انقدر آشفتهای؟ چه اتفاقی افتاده؟... بنشين، چرا نمینشينی؟
- بايد بروم عجله دارم. يكی از نزديكترين كسانم دچار صانحه شده، تصادف كرده و حالش خوب نيست. او به من احتياج دارد بايد به ايران بروم.
- چه حرفهایی میزنی، او به يك پزشك خوب احتياج دارد. تازه تو كه برای او كاری نمیتوانی بكنی. از روی احساس تصميم نگير میخواهی آنجا بروی چه كار كنی؟
فريدون كه اصلاً انتظار شنيدن اين حرفها را از خواهرش نداشت با سرخوردگی به طرف در خروجی رفت. شيرين به دنبال او دويد و بازويش را گرفت و گفت: نمیخواستم ناراحتت كنم. میخواهی بروی برو. برايت تجديد خاطرهای هم خواهد بود.
فريدون محكم و با اطمينان به خود گفت: میخواهم برای هميشه به ايران برگردم.
شيرين مكثی كرد، ابتدا تصور كرد كه با او شوخی میكند اما با ديدن قيافۀ جدی و مصمم فريدون گفت: يعنی چه؟ میخواهی خواهرت را تنها بگذاری؟
- تو بيست و شش سال بدون من زندگی كردهای از اي به بعد هم میتوانی. از غربت خسته شدهام ديگر طاقت اينجا ماندن را ندارم. میخواهم كمكم كنی.
- كمكت كنم؟! چه كمكی؟
- من امشب يا صبح زود از اينجا میروم. تو به دنبال كارهای دلنيا و شوان برو، پروندهها و مدارك دبيرستان شوان را بياور و به كالج دلنيا هم برو كارها را برای انتقال آن دو فراهم كن، من در تهران منتظرشان هستم. به تو اطمينان دارم كه تنها از اينجا میروم. به شوهرت بگو يك مشتری خوب برای خانه و اثاثه و اتومبيل پيدا كند. اگر هم شد زير قيمت بفروشد. در آنجا يك حساب باز میكنم و بعد از فرستادن بچهها پول را به حسابم واريز كنيد. ببخش شيرين جان، اگر خودم اينجا بودم اينها را به تو نمیگفتم.
شيرين بغض كرده بود و با چهرهای نگران به فريدون خيره شده بود: تو واقعاً مطمئنی تصميمی كه گرفتهای درست است و بعداً پشيمان نمیشوی؟
- آری، نمیدانم شايد هم درست نباشد، الان به تنها چيزی كه فكر میكنم بهبودی كمال است.
- حاضری به خاطرش زندگیات را بفروشی؟
- آری حاضرم.
فريدون در خروجی را باز كرد تا خارج شود اما تأمل كرد سپس به سوی شيرين برگشت و گفت: اين را مطمئن هستم.
شيرين با دهانی باز ناباورانه او را مینگريست كه دور میشد. با صدای بلند گفت: مطمئن باش كارهايت را درست میكنم. خيالت راحت باشد فريدون.
فريدون به معنای تشكر و خداحافظی دستی بلند كرد و بعد از چند ثانيه از ديد خواهرش ناپديد شد.
دلنيا معصومانه پرسيد: بابا میخواهی چه كار كنی؟ به ايران میروی؟
فريدون با حالی پريشان جواب داد: همه با هم میرويم فقط من كمی زودتر، به اوليور دوستم گفتهام كارهايتان را درست كند. شيرين هم كمك میكند.
- پس كار خودت چه میشود؟
- اوليور با رئيس صحبت میكند. تسويه حساب میكنم. الان بيشتر از اينها نمیتوانم كاری بكنم، به شيرين گفتهام خانه و اثاثه را بفروشد.
- ماشين را نگه میداری؟
- نه آن را هم میفروشم. تا وقتی كه شيرين آن را نفروخته سويچ را به شوان نده میترسم جوانی كند و بلایی سر خودش بياورد، دخترم تو از او بزرگتری مواظبش باش.
دلنيا پيراهن آبی رنگی را به فريدون داد و گفت: بابا اين را جا گذاشتی.
فريدون لبخندی از محبت به صورت او پاشيد و پيراهن را از او گرفت. سپس گفت: فكر میكنم ديگر چيزی از قلم نيافتاده باشد.
شوان نزديك پدر نشست و گفت: بابا نمیشود ما هم با شما بياييم.
فريدون دستی به سر ژل زدهاش كشيد و گفت: شما بزرگ شدهايد تنهایی هم میتوانيد مسافرت كنيد، من نمیتوانم زياد منتظر بمانم، بليطم را برای امشب رزرو كردهام، مواظب خواهرت باش و حرفش را گوش كن.
شوان بغض كرده بود و به زور جلوی اشكهايش را گرفت. فريدون رو به دلنيا كرد و گفت: گفتی كدام بيمارستان بود؟
دلنيا شانههايش را بالا انداخت و گفت: نمیدانم، آتنه چيزی نگفت. خانۀ خودشان هم نبود. میگفت پيش خاله فريبا هستيم.
فريدون با تعجب پرسيد: فريبا؟! سميه هم آنجا بود؟
- فكر میكنم او هم بود، حتماً همينطور بوده آتنه خواهرش را تنها نمیگذارد.
فريدون فكر كرد: شمارۀ فريبا را نمیدانم، آدرسش را هم بلد نيستم، كسی در خانۀ كمال هم نيست پس از ميان اين همه بيمارستان چطور كمال را پيدا كنم؟ شايد... شايد فريبا هنوز هم در همان جا كار میكند.
فرودگاه مهر آباد همانند هميشه شلوغ بود. در گوشهای پدر و مادری با ديدن فرزندشان با آغوشی باز به سوی او میدوند و او را غرق بوسه میكنند. فريدون با ديدن آن منظره آهی كشيد، سپس به چپ و راست خودش نگاهی انداخت بعد از بيست و دو سال اطرافش چقدر تغيير كرده بود. كنار خيابان ايستاد و نفس عميقی كشيد تا هوای آشنای وطن را بعد از سالها به ريههای غربت ديدهاش بچشاند. سرش را به سوی آسمان بلند كرد، بعد از سالها از ته دل آرزو كرد كه ای كاش باران ببارد. چقدر دوست داشت زير باران قدم بزند.
با صدای مردی به خود آمد: مستر، مستر كجا میرويد؟ هتل؟
فريدون سری تكان داد و گفت: نه، به بيمارستان میروم.
راننده بعد از شنيدن صدای فريدون لبخندی زد و زير لب گفت: فكر میكردم خارجی است.
تاكسی جلوی بيمارستان ايستاد. راننده گفت: آقا چمدانها را كجا میبريد؟
فريدون كه گویی جرأت نداشت بيرون را نگاه كند، آهسته گفت: لطفاً منتظرم بمانید، حتی اگر كمی طول كشيد، هرچقدر شد پولش را میپردازم.
- چشم آقا تا صبح هم منتظر میمانم.
يك لحظه تمام خاطرات چند سال گذشته را به ياد آورد. فريد و سكينه... اشك در چشمانش حلقه بست. با خود گفت: كاش همان موقع میمردم.
ساختمان بيمارستان تعمير شده بود و شباهت اندكی به بيست و دو سال پيش داشت. با قدمهايی محكم اما لرزان داخل بيمارستان شد از همه جای آن خاطره داشت. با ديدن هر گوشهاش چهرۀ سكينه برايش زنده میشد اگر چه همه چيز تغيير كرده بود. فضای داخل ساختمان، كسانی كه آنجا بودند و حتی پوشش كاركنان بيمارستان دستخوش تغيير شده بود. پرستار جوانی با عصبانيت فريدون را صدا زد: آقا، آقای محترم كجا؟!
فريدون به سوی او چرخيد و منتظر ماند تا پرستار به او نزديك شود. پرستار صدايش را ملايمتر كرد و گفت: میخواهيد كجا برويد؟
فريدون نگاه گذرايی به چهرۀ جوان او انداخت و به آرامی گفت: آمدهام مريضی را ملاقات كنم.
پرستار با تعجب پرسيد: حالا، اين وقت از شب؟
فريدون نيشخندی زد و گفت؟ شب نه صبح.
پرستار با دستپاچگی گفت: فرقی ندارد، آفتاب هنوز بيرون نيامده و بيمارها هنوز خوابند. الان وقت ملاقات نيست لطفاً برويد بيرون.
- من از آلمان آمدهام بايد او را ببينم، حتماً منتظر من است.
- درهر صورت فرقی نمیكند برويد فردا بعدازظهر...
صدای زنی حرف پرستار را قطع كرد و گفت: خانم رضوی با ايشان كاری نداشته باشيد.
دختر جوان در حالی كه سعی داشت از خود دفاع كند، گفت: ولی خانم دكتر ايشان برخلاف مقررات... دكتر محكمتر تأكيد كرد: متوجه حرفم نشدی؟
پرستار نگاهی به فريدون انداخت و از آنجا دور شد. دكتر نزديك فريدون شد، نگاهی به او كرد و سرش را به زير انداخت، چهرهاش غمگين به نظر میرسيد. زنی ميانسال با صورتی گرد و كاملاً محجب. آهسته به فريدون سلام كرد و از رفتار پرستارنسبت به او پوزش طلبيد. فريدون پرسيد: شما من را از كجا میشناسيد؟
زن جواب داد: شناختتان كار زياد سختی نبود. شما تفاوت چندانی با گذشتهتان نداريد و تقريباً همان چهره را داريد.
فريدون با ترديد پرسيد: شما فريبا خانم هستيد؟
فريبا لبخندی زد و گفت: معلوم است زياد پير شده ام كه مرا به خاطر نياورديد.
فريدون هيجان زده شده بود: شما خيلی فرق كرده ايد. پوششتان و... اما اصلاً پير نشده ايد.
ناگهان به ياد كمال افتاد و پرسيد كمال اينجاست؟
فريبا سری جنباند و گفت : هنوز دركماست.
فريدون با نگرانی پرسيد: حالش خوب می شود؟ اميدی به زنده بودنش هست؟... زنش چطور؟
فريبا با نا اميدی سری تكان داد و گفت: سولماز... ديروز برای آخرين با ر نفس كشيد.
ادامه دارد...
جایی برای دیدن جذابیت های دست ساز:
telegram.me/MyIraniancrafts
https://t.me/joinchat/AAAAAD8m7AVCX_3SMOVk_p
مراحل بافت شبه فرش
1- بافتن از پشت کار شروع میشود.
2- ابتدا باید دورگیری طرح انجام بدیم.
معمولا برای دورگیری کار 2 الی 4 ردیف میبافیم.
3- برای بافتن، باید نوک سوزن که اریب است به سمت جهت بافتن باشد.
4- سوزن تا انتها داخل گونی کرده و دوباره آن را در می آوریم به این صورت کوک های هم اندازه می زنید.
5- در رج بعدی باید کوک ها وسط کوک های قبلی زده شود.
6- فاصله هر رج با رج بعدی خود نباید کم یا زیاد باشد.
به این ترنیب شما می تونید هر طرحی رو به شکل فرش در بیارین و از زیبایی اون لذت ببرین.
نمونه هایی از فرشینه در زیر نمایش داده شده...
منبع: www.2nafare.com
فردا دیر است، از همین امروز به فکر برنامه ریزی مالی برای آینده خود باشید!
چرا که تا تصمیمی اتخاذ نشود ، تغییری در زندگی رخ نمی دهد!
و این قانون است!
شما می توانید برای مشاوره و تهیه بیمه عمر با ما در ارتباط باشید.
مشاوره حقوقی و تخصصی بیمه های عمر پاسارگاد
احمدیان 09189986914
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه دوست داشتی ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته ...
مجموعه 2 عددی طرح معرق خانه شامل 2 طرح معرق خانه: 1.طرح معرق خانه ویلا سلطنتی 2.طرح معرق خانه گوتیک دارای راهنمای اسمبل قطعات ابتدا نقشه ها را چاپ کرده و سپس به روی تخته انتقال داده و برش زده و با توجه به شماره گذاری قطعات و همچنین شکل کامل شده آن ، آنها را به هم ... ...
برنامه اکسل متره و برآورد،تهیه صورت وضعیت راه،راه آهن و باند فرودگاه سال1403: -تهیه اتوماتیک و خودکار متره و برآورد،صورت وضعیت در کمترین زمان فقط با وارد کردن شماره آیتم -تهیه ریز متره -تهیه خلاصه متره -تهیه خلاصه فصول -تهیه برگه های مالی و مالی کل -اعمال اتوماتیک ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
عنوان مبحث: سوالات نهاد مبحث دانش خانواده و جمعیت (بخش اول) همراه با پاسخ شامل: 9 جلسه تعداد صفحات: 11 سوالات و جواب ها بصورت تایپ شده با فونت استاندارد می باشد که قابلیت سرچ در زمان آزمون را دارد سوالات ترم جدید همراه با پاسخ برای نمره 19 به بالا فرمت: pdf ... ...
کتاب صوتی بسیار مفید #روانشناسی_تصویر_ذهنی اثر: #ماکسول_مالتز ترجمه: مهدی قراچه داغی کیفیت اجرا: خیلی خوب ... ...
کتاب صوتی کتاب_واپسین_گفتار ( یا عالم اوراسینا) ازاسپالدینگ_نویسنده_کتاب_معبدسکوت ... ...
پاورپوینت کامل فصل سوم ریاضی چهارم ضرب و تقسیم(همراه با حل تمارین) این محصول قابل ویرایش با فرمت pptx در 68 اسلاید آماده و قابل ارایه می باشد. در صورت شخصی سازی میتونین به واتس آپ شماره ای که زیر درج شده پیام بدین واستون اوکی میکنیم مزایای استفاده از ... ...
سکس آنان كه با سكس مخالف هستند زودتر به انزال میرسند، زیرا ذهن منقبض آنان عجله دارد تا از شر آن خلاص شود. پژوهشهای معاصر چیزهای بسیار تعجبآوری را میگویند، حقایق شگفتآور. برای نخستین بار، مسترز و جانسون Masters and Johnson در مورد آمیزش عمیق جنسی مطالعه علمی انجام ... ...
تعداد صفحات: 11 نوع فایل: WORD + فایل هدیه: نمونه مصاحبه تشخیصی افسردگی و اعتیاد (8صفحه) فهرست مطالب: شرح حال (مشخصات، علت ارجاع، شکایت عمده، مشکلات موجود و ...) معاینه وضعیت روانی تشخیص مصاحبه بخشی از متن فایل: م: خوابت چطوره؟ ب: زیاد خوب نیست، اگار ... ...
عنوان پاورپوینت: دانلود پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن فرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 27پاورپوینت آماده ارائهفهرست مطالب:مقدمهکیست تخمدان هموراژیک چیستانواع کیست هموراژیککیستهای فولیکولارکیستهای لوتئالعلائم کیست هموراژیک علت کیست هموراژیک عوارض کیست ... ...
دانلود پاورپوینت در مورد [سلول های بنیادی] - شامل 4 فایل مختلف - قابل ویرایش و ارائه - ppt شامل 4 فایل پاورپوینت سلول های بنیادین به زبان ساده: 1. 33 اسلاید: تاریخچه سلول های بنیادی / تعریف سلول های بنیادی / ویژگی های سلول های بنیادی / گونه های سلول بنیادی / انواع سلول ... ...
عنوان پاورپوینت درسی: دانلود پاورپوینت بازسازی ویرانه ها درس 22 مطالعات اجتماعی پایه پنجم فرمت: پاورپوینت ppt تعداد اسلاید: 19 پاورپوینت قابل ویرایش با محیط حرفه ای منطبق با آخرین تغییرات مطالب و رئوس کتاب درسیبکارگریی افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار ... ...
عنوان پاورپوینت: پاورپوینت بازی زندگی است درس 17 تفکر و سواد رسانه ای پایه دهم فرمت: پاورپوینت pptتعداد اسلاید: 26 پوشش کامل درس همراه با پاسخ فعالیت ها پاورپوینت قابل ویرایش با محیط حرفه ای منطبق با آخرین تغییرات مطالب و رئوس کتاب درسی فونت ... ...
دانلود حل المسائل [طراحی و تحلیل آزمایش]: ویرایش هشتم - داگلاس مونتگومری ( 8 ) - زبان انگلیسی - pdf Solutions Manual for Design and Analysis of Experiments – 8th حل تمرین های کتاب طراحی و تحلیل آزمایش ویرایش 8 فصل های 2 تا 15 814 صفحه pdf ... ...
نوع فایل: power point فرمت فایل: ppt and pptx قابل ویرایش 12 اسلاید قسمتی از متن پاورپوینت: بخش 18 تعیین نوع کسب و کار کسب و کاربه تمامی فعالیت های تولیدی، خدماتی، خرید و فروش کالا ها با هدف سودآوری، کسب و کار گویند. فروش و انتقال کالا ها و ... ...
عنوان پاورپوینت درسی : دانلود پاورپوینت ادبیات بومی 2 درس آزاد فارسی پایه دوازدهم فرمت: پاورپوینت ppt تعداد اسلاید: 27 شامل: متن درس و شعر، معنای روان متن درس و شعر، معنای واژگان مهم، آرایه ها، کارگاه متن پژوهی همراه با جواب، قلمرو زبانی، قلمرو ... ...
نوع فایل: power point فرمت فایل: pptx قابل ویرایش تعداد اسلایدها: 43 اسلاید تصویری از پاورپوینت: این پاورپوینت آموزشی، جذاب، قابل ویرایش، کاملا منطبق با کتب درسی و با تعداد اسلاید ذکر شده تهیه و تنظیم شده است. با بکارگیری نمودار ها ، تصاویر جالب و جذاب و دسته ... ...
مجموعه "اسکیس معماری از بناهای ایرانی" این مجموعه شامل 225 تصویر اسکیس و کروکی معماری از بناهای مختلف ایرانی می باشد. ... ...
عنوان پاورپوینت: پاورپوینت سوره یس، سوره صافات و تفسیر نمونه درس 10 قرآن پایه هشتمفرمت: پاورپوینت قابل ویرایش تعداد اسلاید: 26 پوشش کامل درس (جلسه اول و دوم) به همراه صوت آیات پاورپوینت قابل ویرایش با محیط حرفه ای منطبق با آخرین ... ...
جزوه معتبر درس الاستیسیته آماده برای دانلود مشخصات دانشگاه: صنعتی شریف استاد: دکتر محسن اصغری تعداد صفحات: 90 فرمت: پی دی اف PDF کیفیت: خوب حجم: 20.6 مگابایت نوع جزوه (تایپی یا دست نویس): دست نویس ... ...
عنوان پاورپوینت: پاورپوینت شاد زیستن درس تفکر و سبک زندگی پایه هفتم فرمت: پاورپوینت pptتعداد اسلاید: 18 پوشش کامل درس همراه با پاسخ فعالیت ها پاورپوینت قابل ویرایش با محیط حرفه ای منطبق با آخرین تغییرات مطالب و رئوس کتاب درس فونت ... ...
از کجا بفهمیم رابطهی عاشقانهای که در یک سوی آن قرار داریم، مخرب است یا سازنده؟ براد جانسون و کلی موری در کتاب عشق ویرانگر میکوشند برای این پرسش پاسخ مفصلی ارائه دهند. با خواندن این کتاب و استفاده از رهنمودهای آن، یک رابطهی عاشقانهی سالم و سازنده را برای خود ...
دانلود پاورپوینت فصل هفتم ریاضی پنجم آمار و احتمال همراه با پاسخ فعالیت ها و تمارین این محصول قابل ویرایش با فرمت pptx در 44 اسلاید آماده و قابل ارایه می باشد. در صورت شخصی سازی میتونین به واتس آپ شماره ای که زیر درج شده پیام بدین واستون اوکی میکنیم مزایای استفاده از ... ...
این فایل شامل پاسخ برخی تستهای فصل یک راهنمای معلم کتاب شیمی دوازدهم میباشد . شماره تست هایی که پاسخ داده شده است 12-13-14-15-17-18-19-22-27-28-31-32-40-33-36-37-41 کتاب راهنمای معلم شیمی دوازدهم یکی از منابع آزمون دبیری شیمی آموزش و پرورش است این فایل به صورت دست نویس ... ...
کتابهای Steps to Understanding یکی از مهمترین و پرکاربردترین منابعی است که از سالهای دور توسط زبانآموزان برای تقویت مهارت خواندن، شنیداری و واژگان مورد استفاده قرار میگرفته است. این مجموعه شامل 4 سطح است که در یک کتاب قرار گرفته است. تمامی درسهای این مجموعه به صورت ... ...
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یامحبوب ترین ها
پرفروش ترین ها
پر فروش ترین های فورکیا
پر بازدید ترین های فورکیا